دکتر آرام : روانشناس بالینی و سلامت عضو انجمن روانشناسان آمریکا ، مترجم مولف ، محقق علوم متافيزيك، فرا روانشناسي ، مغناطیس درمانی ، مخترع و مبتکر تکنیک های ویژه تجسم خلاق

ترس از جمع در روز روشن(فوبي اجتماعي)

ترس از جمع در روز روشن(فوبي اجتماعي)
«از زماني که به ياد دارم هيچ وقت در حضور ديگران احساس آرامش نکرده ام. همواره نگران قضاوت ديگران درباره خودم هستم. وقتي انتظار مي رود کاري انجام دهم درست مانند اين است که روي صحنه هستم و همه مرا تماشا مي کنند. در دوران مدرسه وقتي از من خواسته مي شد پاي تخته چيزي بنويسم، ذهنم خالي مي شد، سرم سوت مي کشيد و پاهايم تواني براي حرکت نداشت، در حالي که درس ها را از قبل آماده کرده بودم.در مهماني ها، به شدت احساس اضطراب مي کردم، به همين دليل يا از پذيرش دعوت خودداري يا در صورت حضور در مهماني، زمانم را با سکوت کامل سپري مي کردم.هيچ وقت دوست صميمي نداشته ام. در پيدا کردن شغل هم با مشکل روبه رو شدم. زيرا از شدت ترس و اضطراب به پرسش هاي مطرح شده در مصاحبه هاي شغلي نمي توانستم جواب بدهم.

 

آنچه خوانديد شرح حال جواني است که به اختلال هراس اجتماعي از نوع فراگير مبتلاست. اين اختلال با اسامي مختلفي مانند هراس اجتماعي، فوبي اجتماعي، اختلال اضطراب اجتماعي يا اجتماع هراسي شناخته مي شود.
سپيده دانايي در مطالبي به ويژگي هاي اين اختلال، شيوع، علل بروز اين اختلال و روش هاي درمان آن پرداخته است که در ادامه بخشي از آن را مي خوانيد:
آيا من مبتلا به هراس اجتماعي هستم؟
همان طور که از نام آن پيداست، هراس اجتماعي، ترس از موقعيت هاي اجتماعي را شامل مي شود.
برخي از اين موقعيت ها عبارت است از: سخنراني در جمع، استفاده از دستشويي هاي عمومي، خوردن يا نوشتن در حضور مردم، ملاقات با افراد ناآشنا، مهماني رفتن، استراحت کردن در اماکن عمومي و نشان دادن موافق نبودن با ديگران و ديگر موقعيت هايي که به نوعي حضور فرد در جمع و رفتار اجتماعي را مي طلبد. همه افراد در موقعيت هايي مثل سخنراني يا ورود به يک جمع غريبه کمي اضطراب را تجربه مي کنند که کاملا طبيعي است. اما افراد مبتلا به هراس اجتماعي به ميزان زياد و دردسرآفريني فکر مي کنند زير ذره بين و قضاوت ديگران قرار دارند و به خاطر ترس هاي خود از اين موقعيت ها دوري مي کنند و در صورتي که مجبور شوند در اين موقعيت ها قرار بگيرند با ناراحتي زياد آن را تحمل مي کنند و به شدت دچار احساس خجالت و اضطراب مي شوند و در نتيجه عملکرد مطلوبي نخواهند داشت.
اين ترس از موقعيت هاي اجتماعي، گاهي فقط محدود به يک حيطه خاص است، مانند صحبت در جمع همکاران (در صورتي که در جمع دوستان و جمع هاي خانوادگي ممکن است شخص، عملکرد مطلوبي داشته باشد) و گاهي چندين حيطه مختلف زندگي شخص را دربر مي گيرد که در اين حالت به آن هراس اجتماعي فراگير مي گويند. افراد مبتلا به هراس اجتماعي ممکن است مهارت هاي اجتماعي ضعيف (مانند تماس چشمي ضعيف) داشته باشند و تقريبا هميشه نشانه هاي اضطراب (مانند تپش قلب، رعشه، تعريق، ناراحتي هاي معده اي، اسهال، تنش عضلاني و سرخ شدن) را در موقعيت هاي اجتماعي ترس آور احساس مي کنند. در برخي از افراد، اين ترس و اضطراب ممکن است آن چنان اوج بگيرد که به بروز تپش قلب شديد، تنگي نفس، ترس از مردن و ديوانه شدن منجر شود؛ که به مجموع اين حالات حمله وحشت زدگي (پانيک) اطلاق مي شود.
شيوع و سن شروع هراس اجتماعي
مطالعات نشان مي دهد هراس اجتماعي سومين اختلال رواني شايع در کل جهان است. هراس اجتماعي معمولا در دوره نوجواني يا جواني آغاز مي شود. مطالعات نشان مي دهد شيوع اين اختلال در زنان بيشتر از مردان است.
شروع اين اختلال به طور معمول در اواسط نوجواني و گاهي با سابقه، کمرويي در دوران کودکي همراه است.
ديگر مشکلاتي که ممکن است با اين اختلال همراه باشد
* معمولا حدود نيمي از افراد مبتلا به هراس اجتماعي، يک يا چند اختلال اضطرابي ديگر و همچنين اختلال افسردگي را در دوره اي از زندگي خود تجربه کرده اند.
* برخي از افراد مبتلا به اين اختلال براي سرکوب ترس و اضطراب خود از موقعيت هاي اجتماعي و افزايش اعتماد به نفس خود ممکن است از موادمخدر و روان گردان استفاده کنند تا با کسب اعتماد به نفس کاذب ازطريق مصرف مواد، اعتماد به نفس پايين خود را جبران کنند.
* افراد مبتلا به هراس اجتماعي، اغلب در مدرسه بر اثر اضطراب امتحان يا اجتناب از حضور در کلاس پيشرفت نمي کنند و ممکن است ازمدرسه اخراج شوند.
* آنها به علت ترس از صحبت کردن در گروه ها و ملاء عام در محيط کارشان نيز پيشرفت نمي کنند و به علت اين امر، ممکن است بيکار بمانند.
* اين افراد معمولا دوستان کمتري دارند و کمتر ازدواج مي کنند زيرا از صحبت با غيرهمجنس خود نيز واهمه دارند.
چه عواملي در بروز اين اختلال نقش دارد؟
۱ – عوامل ژنتيکي: تحقيق درباره دوقلوها نشان مي دهد که عوامل ژنتيکي مشارکتي جزئي در هراس اجتماعي دارد و بروز اين اختلال در افرادي که يکي از بستگان درجه اول شان به اين اختلال مبتلاست، مشاهده شده است.
۲ – خلق و خو:تحقيقات نشان داده است کودکاني که در هنگام نوپايي، کمرو تشخيص داده شده بودند، هنگامي که به سنين نوجواني مي رسند ميزان بالاتري از نشانه هاي اين اختلال را نشان مي دهند.
۳ – استرس هاي زندگي و نقش والدين:‌يکي از عوامل محيطي که در شکل گيري اين اختلال موثر است، تجربه مستقيم برخي موقعيت هاي ناخوشايند در گذشته فرد است. مثلا برخي از تجربه هاي آسيب زا مانند دست انداخته شدن و مسخره شدن در کودکي، مسخره شدن به خاطر سرخ شدن در جمع يا ديگر نشانه هاي اضطراب، بي عرضه و کودن ناميده شدن توسط اطرافيان در مبتلايان به اين اختلال بيشتر گزارش شده است.
از ديگر عوامل محيطي موثر در اين اختلال الگوبرداري از رفتار والدين است. تحقيقات نشان مي دهد: افراد مبتلا به اين اختلال به احتمال زياد والديني داشته اند که منزوي بوده و کمتر براي رفتارهايي مانند مردم آميزي و معاشرت با ديگران ارزش قائل بوده اند و فرزندان اين والدين نيز اين رفتارها را از آنان الگوبرداري کرده اند.
بسياري از افراد مبتلا به هراس اجتماعي، مهارت هاي اجتماعي را نياموخته اند؛ شايد به اين دليل که هرگز شانس آموختن آن را نداشته اند. به عنوان مثال در فرهنگ ما مشاهده مي شود که در جمع هاي خانوادگي همواره از کودکي که در جمع ساکت نشسته است و صحبت نمي کند، با لقب «بچه خوب» ياد مي شود و اين رفتار والدين باعث تقويت رفتار کودک و صحبت نکردن مداوم او در جمع مي شود و اين صفت کمرويي و ساکت بودن جزئي از شخصيت کودک مي شود و کودک هرگز فرصت يادگيري مهارت هاي اجتماعي را نمي يابد.
در نتيجه هنگامي که کودک رشد مي کند و به دوره جواني مي رسد از صحبت کردن در جمع و بروز احساسات و ابراز وجود در موقعيت هاي شغلي و اجتماعي دچار اضطراب مي شود.
براساس پژوهش ها، والديني که از فرزندان خود بيش از حد حمايت مي کنند نيز آن ها را در معرض هراس اجتماعي قرار مي دهند. چون بدون اين که بخواهند با حمايت بيش از حد از فرزندان خود، اجازه ابراز وجود و توانمندي را به آنها نمي دهند.ميگناirاز سوي ديگر والدين بسيار سخت گير نيز فرزندان خود را با استرس مداوم روبه رو مي کنند و همين موضوع آنها را دچار ترس و نگراني مداوم از در معرض قضاوت قرار گرفتن، سرزنش شدن يا تنبيه شدن قرار مي دهد که از علائم اصلي اين مشکل است.
روش هاي درماني
با افزايش سن ممکن است از شدت اختلال کاسته شود.در مواردي که شدت اختلال چندان زياد نيست يک دوره کوتاه درمان براي فرد خيلي کمک کننده است.
درمان شناختي-رفتاري، از روش هاي موثر و نسبتاً کوتاه مدت براي هراس اجتماعي است. در اين روش درماني، درمانگر سعي مي کند به فرد کمک کند افکار منفي خود را تشخيص دهد و ميزان درستي و انطباق آنها با واقعيت را بسنجد و در صورت غيرمنطقي بودن، اين افکار و عقايد دروني را به کمک فنوني که درمانگر به درمانجو در جلسه درمان آموزش مي دهد، تغيير دهد.
نمونه هايي از اين نوع افکار عبارت است از اين که:
– يا بايد کاري را انجام ندهم يا اگر انجام دادم، بي نقص انجام دهم.
– اگر در حين سخنراني اشتباهي داشته باشم، فاجعه مي شود.
– مطمئن هستم باز همه چيز خراب مي شود (پيش بيني منفي).
اين روش درماني به فرد کمک مي کند با شروع از موقعيت هاي ساده تر به تدريج با موقعيتي روبه رو شود که قبلا از آن ترس داشته است و در اين موقعيت جديد کشف مي کند آنچه از آن مي ترسيد، معمولا اتفاق نمي افتد و در نتيجه کمتر از سابق از اين موقعيت ها مي ترسد.در يکي از مدل هاي بسيار موثر اين درمان، فرد با کمک بازخوردي که از نوار ويدئويي ضبط شده از خود مي گيرد، برداشت هاي منفي اش را درباره خويش تغيير مي دهد.به هر حال، اجتناب از موقعيت هاي اجتماعي داراي پيامدهاي منفي در زندگي کاري، اجتماعي و مالي فرد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعي است. اما کمک هاي درماني مناسب، داراي نتايج خوب و موثري براي اين اختلال است. به افرادي که داراي نشانه هاي اختلال اضطراب اجتماعي هستند توصيه مي شود با يک روان درمانگر مشورت کنند.
در ضمن در موارد خفيف تر اقداماتي همچون موارد زير کمک کننده است.
* صحبت مقابل آيينه؛
* انجام ورزش هاي هوازي مانند شنا و پياده روي؛
* يادگيري روش هاي آرام سازي خود و استفاده از آن در موقعيت هاي استرس زا.
مطالب مرتبط
دیدگاهها

بدون دیدگاه