دکتر آرام : روانشناس بالینی و سلامت عضو انجمن روانشناسان آمریکا ، مترجم مولف ، محقق علوم متافيزيك، فرا روانشناسي ، مغناطیس درمانی ، مخترع و مبتکر تکنیک های ویژه تجسم خلاق

اضطراب بنیادی

اضطراب بنیادی
کارن هورنای اضطراب بنیادی (basic anxiety) را به این صورت تعریف می کند: «احساس فراگیر و فزاینده تنها و درمانده بودن در دنیایی خصمانه». اضطراب روان رنجور مبنای روان رنجوری های بعدی است و بطور جداناپذیری به احساس های خصومت ربط دارد. صرف نظر از اینکه چگونه اضطراب بنیادی را نشان می دهیم احساس آن در همه ما مشابه است. هورنای می گوید: ما خود را حقیر، بی اهمیت، عاجز و رها شده در دنیایی احساس می کنیم که پر از سوءاستفاده، تقلب، خیانت و خواری است. زمانی که کودک هستیم سعی می کنیم به چهار طریق خود را در برابر اضطراب بنیادی محافظت نماییم:
کسب کردن محبت
سلطه پذیر بودن
کسب کردن قدرت
کناره گیری کردن
کسب کردن محبت
فرد با کسب کردن محبت از دیگران، در واقع می گوید: اگر مرا دوست داشته باشی به من آزار نمی رسانی. ما به چند طریق سعی می کنیم محبت دیگران را کسب کنیم: انجام دادن هر کاری که دیگری می خواهد، رشوه دادن به دیگران، یا تهدید کردن دیگران برای تامین کردن محبت دلخواه.
سلطه پذیر بودن
سلطه پذیر بودن به عنوان وسیله ای برای محافظت از خود شامل تن در دادن به خواسته های فردی بخصوص یا هرکسی می شود که در محیط اجتماعی ما است. افراد سلطه پذیر از انجام دادن هرکاری که دشمنی دیگران را برانگیزد خودداری می کنند. آنها جرات انتقاد کردن از دیگران یا بی احترامی به آنها را ندارند. آنها باید امیال شخصی خود را سرکوب کنند و نمی توانند در برابر سوءاستفاده دیگران از خود دفاع کنند زیرا می ترسند این حالت دفاعی، دشمنی سوءاستفاده کننده را برانگیزد. اغلب افرادی که سلطه پذیر رفتار می کنند معتقدند که از خودگذشته و فداکار هستند. به نظر می رسد چنین افرادی می گویند: اگر تسلیم شوم صدمه نخواهم دید. این رفتار، کودکی هورنای را تا 8 یا 9 سالگی توصیف می کند.  کسب کردن قدرت
فردی که قدرت طلب است با کسب قدرت می تواند درماندگی خود را جبران کند و از طریق موفقیت یا احساس برتری به امنیت برسد. به نظر می رسد اینگونه افراد معتقدند که اگر قدرت داشته باشند هیچکس نمی تواند به آنها آسیب بزند. این بیانگر کودکی هورنای به هنگامی است که تصمیم گرفت برای موفقیت تحصیلی تلاش کند.
کناره گیری کردن
سه سبک محافظت قبلی همگی دارای یک ویژگی مشترک هستند این که فرد با پرداختن به هر یک از آنها سعی می کند از طریق تعامل با دیگران، با اضطراب بنیادی مقابله کند. روش چهارم حفاظت از خود در برابر اضطراب بنیادی، کناره گیری از دیگران، نه به صورت جسمانی بلکه به صورت روانی است. چنین آدمی سعی می کند از دیگران مستقل باشد و برای ارضای نیازهای درونی و بیرونی به هیچکس متکی نباشد. برای مثال اگر کسی مال و ثروت زیادی انباشته کند در اینصورت می تواند برای ارضای نیازهای بیرونی به آن اتکا کند. متاسفانه ممکن است چنین فردی بقدری تحت فشار اضطراب بنیادی باشد که نتواند از این مال و منال لذت ببرد.او باید از این اموال به دقت محافظت کند چراکه آنها تنها محافظ او علیه اضطراب هستند.آدم کناره گیر یا منزوی، در رابطه با نیازهای درونی یا روان شناختی، با دوری کردن از دیگران به استقلال می رسد و برای ارضای نیازهای عاطفی خود به دنبال کسی نمی گردد. این فرایند، فروکشتن یا به حداقل رساندن نیازهای عاطفی را شامل می شود. فرد منزوی با چشم پوشی از این نیازها از خود در برابر صدمه دیدن از دیگران محافظت می کند.
ویژگی های چهار مکانیزم حفاظت از خود
چهار مکانیزم حفاظت از خود که هورنای مطرح نمود یک هدف مشترک دارند: دفاع کردن از خود در برابر اضطراب بنیادی. این مکانیزم ها فرد را به جای خشنودی یا لذت، برای کسب امنیت و اطمینان خاطر، با انگیزه می کنند. آنها دفاع علیه رنج هستند نه تعقیب بهزیستی.
ویژگی دیگر این مکانیزم های حفاظتی، نیرو و شدت آنها است. هورنای معتقد بود آنها می توانند الزام آورتر از نیازهای جنسی و سایر نیازهای روان شناختی باشند. امکان دارد که این مکانیزم ها اضطراب را کاهش دهند ولی معمولاً به قیمت تحلیل رفتن شخصیت فرد تمام می شوند. معمولاً افراد روان رنجور برای کسب امنیت از بیش از یک مکانیزم استفاده می کنند و ناسازگاری بین این چهار مکانیزم می تواند مشکلات بیشتری برای آنان فراهم آورد. برای مثال امکان دارد کسی با نیازهای کسب قدرت و محبت برانگیخته شود یا شاید فردی بخواهد تسلیم دیگران شده و در عین حال دوست داشته باشد بر آنها حاکم باشد که در این صورت می تواند به تعارض های شدیدتر منجر گردد.
مطالب مرتبط
دیدگاهها

بدون دیدگاه