اگر به آن دست پيدا کرده ايد..
اگر به آن دست پيدا کرده ايد..
فهرست مطالب مقاله
اگر به آن دست پيدا کرده ايد..
اگر به آن دست پيدا کرده ايد، آن را به رخ ديگران بکشيد!
بعد از اينکه از سياهچالي که به مدت چهار ماه در آن زنداني بودم نجات يافتم و مشکلم به طرز اسرار آميزي حل شد،
ميتوانستم به گذشته نگاه بيندازم و ببينم اگر دو دوست عزيزم گئورگيو و فيل نبودند، زنده نميماندم.
در اين لحظه بود که تصميم گرفتم با افراد زيادي از همه قشر ملاقات کنم.
فيل و من تصميم گرفتيم يک سري ميهماني با عنوان “ميهماني دو ماه يک بار ويژه ملاقات با افراد جديد” برگزار نماييم.
دهها نفر يا بيشتر از دوستان را دعوت کرديم و به آنها پيشنهاد کرديم هر کدام شخصي را همراه خود بياورند و هر
چقدر اين شخص غير عاديتر باشد بهتر است (البته لفظ غير عادي و شبيه آن را به کار نبرديم)…
البته اگر بگوييم جلسه اول خيلي متنوع و جالب بود، حقيقت را کتمان کرده ايم.
به هر حال گفتگوي يک شخص معتبر هفتاد ساله بازنشسته از يک شرکت با يک کودک مو بور پر تحرک نميتوانست
خيلي توجه افراد ديگر حاضر در ميهماني را جلب خود کند.
گفتگوها نيز از صحبت در زمينه بازار بورس گرفته تا بازار فروش لوازم دست دوم، موسيقي راک، دويدن، واقعه نگاري و غيره متنوع بودند.
مردم اغلب از من ميپرسند، “غير عاديترين شخص در اين ميهماني که بود؟” اين يک دعوت صميمي از افراد بود،
ولي ميتوانم بگويم “نيکي با آن دماغش” اين عنوان افتخار آميز را در اختيار دارد.
آيا شما نيز هميشه ميشنويد مردم افراد فروشنده بيمه را به عدم خلاقيت متهم ميکنند؟
البته اينطور نيست، چون آنها چيزهايي را بيمه ميکنند که حتي انسان تصورش را هم نميکند. بيمه کردن خانه،
اتومبيل و سلامتي به کنار.
آنها حتي به پزشکان و وکلا بيمه سوء عمل پيشنهاد ميکنند. آنها به شرکتها بيمه شايعات منفي نيز ميفروشند.
نمايندگيهاي بيمه با هنرمندي به دنبال داراييهايي هستند که مردم به دنبال بيمه کردن و امنيت آنها هستند.
سپس بر همين اساس بيمه نامههاي سفارشي را با مبالغ گزاف به اين افراد پيشنهاد ميکنند تا از
بيماري رواني پارانويا گونه خود رهايي يافته و شب راحت سر خود را روي بالش بگذارند.
مثلا جراحاني که به خاطر ترس از اشتباه دوست ندارند حتي حرکتي ساده را انجام دهند، از همين بيمه نامهها
استفاده ميکنند. در ميان دوستانم، بتي گرابل نيز به دنبال بازيگراني گشت که پاهاي خود را بيمه ميکنند.
دوستم، پام که يک بازيگر زن است، همکارش را همراه خود به ميهماني آورد.
اين همکار او، دو ميليون دلار براي بيمه بيني خود هزينه کرده بود.
حتما ميپرسيد، چرا دماغش را بيمه کرد؟ علت آن است که اين شخص که نيکولاس نام داشت، تماما از طريق بيني
خود معاش ميکرد. او يکي از معدود بازيگران يا شايد تنها بازيگر مردي بود که ميتوانست بيني خود را به هر شکلي
مثلا به شکل شيپور در آورد.
مثلا مشتريانش ميتوانستند براي تبليغات از صداي تو دماغي او براي نشان دادن سرماخوردگي معمولي و
يا از صداي خشک گلوي او براي نشان دادن ابتداي سرماخوردگي استفاده نمايند.
يکي از شرکتهايي که در زمينه درمان سرماخوردگي کار ميکرد، تلاش کرد با او يک قرارداد انحصاري امضا نمايد.
ولي، به قول دوستم، “انتخاب با خود دماغ است.” او در پاسخ، حرفهاي عمل کرد و به آنها عطسه زدن در تبليغات
با صداي معمولي براي قيمتهاي پايينتر و عطسه زدن در تبليغات با صداي تو دماغي و جالب براي بالاترين
قيمت را پيشنهاد نمود.
استعدادهاي جالب نيکي در استفاده از بيني خود به اينجا ختم نميشود.
انگار خرطوم او دو مفصل دارد. او ميتواند با توجه به تقاضاي مشتري، بيني خود را به سمت بالا، پايين، راست
يا چپ بچرخاند. همچنين ميتواند بيني خود را پخ کند تا شبيه خوک به نظر برسد يا آن را طوري مچاله کند و به
شکل عينک در آورد که همه فکر کنند او به طور مادرزادي با يک عينک دماغي بر روي بيني خود به دنيا آمده است.
شب ميهماني بسيار سرد بود. پام به همراه نيکي که براي محافظت از منبع درآمد خود يعني بيني اش يک شال
کشميري را به دور نصف صورتش پيچيده بود، به ميهماني آمد.
براي خوشامد گويي دستم را به سمت آنها دراز کردم. او به جاي دست دادن کمي به نشانه احترام تعظيم نمود و نشست؛
پام در حاليکه به چشمان مبهوت من نگاه ميکرد، توضيح داد که نيکولاس هرگز به کسي دست نميدهد،
چون ميترسد جرم سرد روي دستانش بنشيند و هميشه بيني خود را از تماس با ما مواد مختلف محافظت مينمود.
از نيکي پرسيدم در چه فيلمها يا تبليغات بازرگاني بازي کرده است و او بلافاصله فهرستي قابل توجه از شرکتهاي
دارويي که توليد کننده داروهاي سرماخوردگي بودند را در اختيارم گذاشت.
او گفت که اين شرکتها تنها براي عطسه زدن معمولي، عطسه زدن تو دماغي و تو دماغي صحبت کردن با
او قرارداد امضا کردهاند.
(به نظر ميرسيد او تفاوت اين نوع عسطه زدنها را به خوبي ميداند.) او همچنين براي محصولاتي مثل قطره بيني
و موچين بيني برنامههاي تبليغاتي ساخته بود. از طرف ديگر با تغيير حالت بيني خود به اشکال مختلف
بدن شناگران، براي شناگران نيز يک کليپ تبليغاتي تهيه کرده بود.
او به ما گفت که يکي از تبليغات مورد علاقه او، يک آگهي تلويزيوني براي يک روزنامه ملي بود. در اين آگهي وقتي
گوينده ميپرسد، “آيا دل و دماغ خواندن اخبار را داري؟” دماغ نيک از چپ به راست ميرود و با اين حرکت وانمود ميکند
در حال خواندن اخبار روزنامه است.
چگونه می توانم در این دوره شرکت کنم ؟
این دوره به صورت حضوری می باشد و در موسسه تجسم خلاق به نشانی :
تهران ، میدان هفت تیر ، خیابان قائم مقام فراهانی پلاک ۳۹ ط اول
برگزار می شود.
در صورت هرگونه سوال می توانید با واحد پشتیبانی ما به صورت تلفنی و تلگرام ارتباط بگیرید.
واحد پشتیبانی و راه ارتباطی با مرکز تجسم خلاق
۰۲۱۸۸۳۰۲۵۲۳
۰۹۰۱۱۵۹۴۹۴۳
کانال تلگرام مجموعه تجسم خلاق
صفحه اینستاگرام مجموعه تجسم خلاق
این دوره توسط دکتر آرام به صورت حضوری برگزار می شود. علاقمندان برای شرکت در دوره با مرکز تجسم خلاق تماس بگیرند.