روانشناسي رابطه جنسی داغ
روانشناسي رابطه جنسی داغ
فهرست مطالب مقاله
چگونه سيندي توانست خاکستر رابطه جنس یي خود را داغ نگه دارد؟
شايد يادتان بيايد که در ابتداي اين کتاب يا در کتاب “چگونه ميتوانيد کاري کنيد که همه عاشق شما شوند؟”
در مورد سيندي صحبت کردم. او متخصص کار کردن روي ناخنهاي من بود (هنوز هم راحت نميتوانم کلمه
“مانيکوريست” را به زبان بياورم).
او هميشه از اين شکايت ميکرد که شغلش طوري است که با هيچ مردي ملاقات نميکند.
و او در انتهاي روز بعد از ساعتها ساييدن، پرداخت کردن و گرفتن ريش ريش ناخن، خسته و کوفته به خانه
بر ميگردد و فرصت بيرون رفتن و ارتباط با مردم جامعه را ندارد…
اگرچه سيندي هيچ دوست پسري نداشت، ولي يک دوست مذکر افلاطوني (غير جنس یي) به نام ويکتور داشت.
ويکتور نجار بود و گهگاه وقتي سيندي به تعمير لوازم و قسمتهاي مختلف سالن نياز داشت، به او کمک ميکرد.
هرگز متوجه نميشدم که چرا او اجازه ميدهد ويکتور آزادانه در محل کارش بچرخد و چرا با اين مرد ارتباط برقرار نميکند.
هر بار که براي درست کردن ناخن هايم پيش او ميرفتم، سيندي کارهاي وحشتناک ويکتور را برايم تعريف ميکرد.
يک بار به من گفت، “هفته قبل ساعتها منتظر ماندم تا ناخنهاي ويکتور را مانيکور بزنم.
او هميشه لاف ميزد و خود را مثل کاکتوس قوي ميدانست.
ولي هنگام گرفتن ريش ريش ناخن هايش، بدجوري انگشت او را زخم کردم.”
“بايد آنجا بودي تا صداي جيغش را ميشنيدي. آنقدر عصباني بود که به من کار نابلد گفت! من هم خشمگين شدم
و به او پيشنهاد دادم خودش مانيکور زدن ناخنش را ادامه دهد.”
“او نيز به جاي اينکه بابت کارش معذرت بخواهد، بلند شد و سراغ تلويزيون رفت و آن را روشن کرد و به تماشاي
آن نشست. مردها معمولا اينطور هستند.”
همچنين يک بار ديگر هم يادم ميآيد که سيندي به من گفت، “در يکي از اوقات پر مشتري، ويکتور وارد سالن شد
تا چوب بست شکسته روشنايي را تعمير کند.
همه شاگردانم به همراه خودم با عجله به سراغ مشتريان خود رفتيم تا گرفتار ويکتور نشوند.
به همين خاطر ويکتور حدودا به مدت پانزده دقيقه در سکوت روي لامپ کار کرد.
زماني که ميخواست سالن را ترک کند، به جاي اينکه چيزي بگويد که من خوشم بيايد، با يک نيشخند بزرگ
به همه گفت، *باي باي. اينقدر محکم حرف ميزديد که احساس کردم طوفان شده است.
فکر کنم همه شما را با سوزن گرامافون واکسينيزه کردند که اين همه سر و صدا راه مياندازيد.* وقتي اين حرف
را جلوي مشتريانم گفت، ميخواستم او را بکشم.”
تابستان بعد سيندي را نديدم، چون به جاي ديگر سفر کردم. وقتي هنگام پاييز با ظاهر تاسف بار ناخن هايم
برگشتم، طبق معمول از او سوال کردم، “تازه چه خبر؟”
او نيز لبخندي زد و گفت، “در ماه ژوئيه ازدواج کردم.”
گفتم، “شوخي ميکني. چه عالي! اين مرد خوش شانس چه کسي است؟”
گفت، “ويکتور.”
پرسيدم، “يعني با يک ويکتور ديگر آشنا شدي.”
جواب داد، “نه، با همان ويکتور ازدواج کردم.”
پيش خودم فکر کردم، واي، سيندي چه کار کرده است! ميدانستم بايد اينجا کمي محتاطتر باشم.
به او گفتم، “آنطور که از اخلاق ويکتور حرف ميزدي، فکر ميکردم هميشه با هم دعوا داريد.”
سيندي خنديد و گفت، “بله، به عنوان يک دوست تحملش خيلي سخت بود.
ولي اگر قرار باشد او عاشق من باشد، قضيه فرق ميکند.”
اگر دستانم در کاسه پر از آب صابون کف آلود نبودند، سرم را به خاطر تحير زياد، ميخاراندم.
به هر حال، بعد از خواندن چندين تحقيق صورت گرفته در زمينه روابط بين مرد و زن، اين موضوع نيز کم کم برايم عادي شد.
يکي از دلايل اينکه تعداد روابط دوستي افلاطوني (غير جنس یي) بين مرد و زن کمتر از روابط بين دو فرد هم جنس ی است
آن است که طبيعت سلسله مراتبي مردها در تقابل با طبيعت اهل همکاري و همبستگي زنان قرار گرفته و باعث برخورد شديد بين آن دو ميگردد.
مردان و زنان به طور متفاوتي به روابط و زندگي نگاه ميکنند (که يافته جديدي به نظر نميرسد).
اين مسئله در روابط عاشقانه ميتواند بسيار هيجان انگيز شود. همچنين در روابط عاشقانه، فاکتورهاي
ديگري وجود دارند که باعث ميشوند قايق عشق همچنان روي آب شناور باقي بماند و غرق نگردد.
البته دليل ديگر آن است که سبک دوستي مردان و زنان بسيار متفاوت است.
امروزه بسياري از ما ميدانيم مردان با انجام کارها به طور اشتراکي با يکديگر پيوند برقرار ميکنند.
زنان نيز با گفتگو کردن، با هم پيوند برقرار ميکنند.
به سختي ميتوان تصور کرد زني يک دوست نزديک اعم از مرد يا زن داشته باشد که محرمانهترين اسرار آن مرد
يا زن را فاش نکرده باشد.
ولي اگر از مردي خواسته شود تا اسرارش را فاش سازد، مثل آن است که به زني فرمان داده شود که خودش را لخت کند.
اگر خيلي اصرار داريد، واضحتر صحبت کنم، مثل آن است که به او تجاوز شود!
به طور مشابه، چند بار شده يک گروه از زنها را ببينيد که در يک بازي بيسبال يا مسابقه کشتي، بدون اينکه
مردي با آنها باشد، با هم متحد شده و فرياد بزنند، “هي داور!”
به اين نتيجه رسيدم اگر سيندي و ويکتور زودتر ازدواج ميکردند، اين همه با يکديگر دعوا نميکردند.
ولي هنوز هم سيندي در مورد دعوا و مرافه هايش با ويکتور صحبت ميکند.
علاوه بر اين، آنها در مورد توسعه کسب و کارشان به همراه يکديگر با هم مشکل دارند و مداوما
بر سر اينکه کدام راه بهتر است، درگيري دارند.
حالا چهار سال است که آنها با هم ازدواج کردهاند. به همين خاطر بايد از سيندي ميپرسيدم، “سيندي، اگر
شما هميشه با هم دعوا داريد، پس چه چيزي پيوندتان را حفظ کرده است؟”
او نيز با لبخند ملايمي که بر لبانش نقش بسته بود، جواب داد، “خوب، هميشه که دعوا نميکنيم.
حدس ميزنم، آنچه پيوند ما را حفظ کرده است، رابطه جنس یي است.
هر شب يک بار و بعضي اوقات دو بار با هم رابطه جنس یي داريم.”
در حاليکه احترام جديدي نسبت به ويکتور پيدا کرده بودم، پرسيدم، “آيا بعد از گذشت چهار سال، رابطه جنس
یي شما هنوز هم داغ است؟”
او جواب داد، “بله، ما مثل مار زنگي و گربه با هم ميجنگيم.” او لبخند بزرگي زد، نگاهي
به من انداخت و دستانش را به هم گره زد. سپس گفت، “حالا هميشه ناخن هايم را خوب ميسايم و آنها را تيز نگه ميدارم.
آنها خيلي خوب به کارم ميآيند. وقتي زمان عشق بازي فرا ميرسد، ميفهميم بايد خودمان را آراسته کنيم تا از ظاهر هم لذت ببريم.”
شما نيز بهترين متخصص در جهان براي فعال سازي هيجانات و تعالي روحتان هستيد.
آموزش فراروانشناسي
فراروانشناسی ، متافیزیک ، عرفان ، اهرام ، پرانا
چگونه می توانم در این دوره شرکت کنم ؟
این دوره به صورت حضوری می باشد و در موسسه تجسم خلاق به نشانی :
تهران ، میدان هفت تیر ، خیابان قائم مقام فراهانی پلاک ۳۹ ط اول
برگزار می شود.
در صورت هرگونه سوال می توانید با واحد پشتیبانی ما به صورت تلفنی و تلگرام ارتباط بگیرید.
واحد پشتیبانی و راه ارتباطی با مرکز تجسم خلاق
۰۲۱۸۸۳۰۲۵۲۳
۰۹۰۱۱۵۹۴۹۴۳
کانال تلگرام مجموعه تجسم خلاق
صفحه اینستاگرام مجموعه تجسم خلاق
این دوره توسط دکتر آرام به صورت حضوری برگزار می شود. علاقمندان برای شرکت در دوره با مرکز تجسم خلاق تماس بگیرند.