چرا شکست میخوریم
چرا شکست میخوریم
کامیابی غالبایک قدم دورتر از شکست نیست.
فهرست مطالب مقاله
مردان کامیاب غالبا از شکست میوه ی پیروزی را چیده اند و به سروری رسیده اند. ایشان میدانستند
که بین شکست و پیروزی غالبا فاصله بسیار باریکی وجود دارد.
اغلب اشخاص قادر نیستند این فاصله کم را ببینند
و از این رو در همان لحظه ای که نزدیک است پیروز شوند و به مقصود رسند دست از فعالیت و مبارزه برمیدارند و در قلمرو شکست به عقب نشینی میپردازند.
آن وقت رشک میبرند بر کسانیکه به کامیابی نائل شده اند ولی نمیبینند که آنان پیروزی خود را از کام اژدهای شکست ربوده اند.
تحمل شکست و ادامه به پیشروی علیرغم شکست ما را خواهی نخواهی به سر منزل کامیابی میرساند.
آنکه پیوسته بر زمین میخورد و باز برمیخیزد و در راهی که پیش گرفته است پیش میرود سرانجام به مقصد خواهد رسید.
برای اینکه شکست ما را شکست ندهد نباید گذاشت شکست سوهان روح شود.
برعکس باید در برابر سیل بلایا و محن چون سد محکم بر جای ایستاد و مقاومت کرد تا شکست ناله کنان به دریای نیستی فرار کند.
مردان بزرگ عناصر بزرگی را از رنج و سختی شکست و ناکامی بیرون آورده اند.
طوفانهای بدبختی استعدادها را مکشوف و قوای درونی انسانی را تقویت کرده است.
بادبادکها فقط بر خلاف جریان هوا به هوا میرود….
بدبختی معلمی است سختگیر ولی سختگیریهای آن میوه های شیرینی در بر دارد پس چه شگفت اگر سید نهام بیفتز بگوید شکستهای زندگی و نه پیروزیهای آن مرا توانا ساخته اند.
چه شگفت اگر شاعری حسرت بخورد.
به شب نشینی زندانیان برم حسرت که نقل مجلسشان دانه های زنجیر است
تاریخ فرهنگ آدمی نشان میدهد که اغلب آثار بزرگان در زندان و تبعیدگاه بوجود آمده اند.
زندان هم قوای خفته بسیاری از اشخاص را بیدار کرده است.
راین کروسو شاهکار ادبیات انگلستان در زندان به وجود آمد. سروالتورالد تاریخ دنیا را در زندان نوشت.
نهرو و گاندی بهترین آثار خود را در زندان نوشتند.
گاندی زندان را مندیر یعنی عبادتگاه می نامید جان بنیان کتاب سیاحت مسیحی را در زمانیکه در زندان بدفورد بود نوشت.
مارتین لوتر در زمانیکه در قلعه وارتبورک محبوس بود کتاب مقدس را ترجمه کرد.
لنین شاهکارهای خود را در تبعیدگاه اختیاری خود سویس بوجود آورد.هوگو بینوایان را هنگامیکه از فرانسه تبعید شده بود نوشت.
با روبرو شدن با شکست و مشکلات مرد نیرومند میگردد. زندگانی عالی و زندگانی سخت و دردآلود است. کسی که تن و روان خود را برای منظور عالی به رنج می افکند به بزرگترین کامیابیها نائل میگردد.
مردان بزرگ دمی نیاسودند و آنی راحت نجستند و در سفر زندگی مشقت را همسفر خود قرار دادند.
درختهایی که روی کوهساران میرویند تواناتر از درختانی هستند که در دشت و دمن روییده اند زیرا درختهای کوهی بیشتر در معرض طوفانهای شدید هستند.
به تاریخ نگاه کنیدملت هایی که در دامنه کوهها زندگی میکرده اند همیشه تواناتر از مللی بوده اند که در دشت و دمن روزگار میگذرانده اند.
روزگار سخت و خشن است کسی که مانند روزگار سخت و نیرومند نیست نمیتواند در برابر مشکلات تاب مقاومت بیاورد.
روح های خواب آلود نمیتواند با صاعقه و برق صحبت کنند
از این رو دائما باید بکوشیم بر ضعف خود فائق آییم تا شکستهای پی در پی به ما روی نیاورد. چه شکستهایی پی در پی بر خلاف شکست موقتی قاتل روح و جسم است.
از این رو باید هر شکست ناگواری که در گذشته بر ما وارد شده
اگر برای ما عبرت افزا نباشد فراموشش کنیم. چه به یاد آوردن اینگونه شکستها جز این که بر ناراحتی ما بیفزاید ثمری نمیدهد.
باید کشتی ایام گذشته را پشت سر خود سوزانید و در کشتی حال با توشه امید بسوی آینده رهسپار گردید. فراموش کردن مصیبت راه درمان آن است
ولی در ضمن نباید مصائبی که در آتیه ممکنست به ما روی آورد نادیده گرفت بلکه باید همیشه برای استقبال از آن آماده بود
چه همان طور که گفته اند غالبا برد با کسی است که خود را برای هر باختن مهیا ساخته است.
بدبختی وقتیکه با روحی وانا روبرو شود نه تنها به آن گزندی نمیرساند بلکه توانارش میسازد.
از این روست که گوته میگوید اخلاق را طوفانهای روزگار تقویت میکند.
ناپلئون عقیده دارد شدائد و آلام هوش انسان را تیزتر و محصول خیزتر میکند.
مغز اغلب مردم گوری است که در آن استعدادهایشان مدفون مانده. چرا؟
برای اینکه هیچگونه پیش آمد فوق العاده ای به آنان روی نیاورد تا قوای دماغی خود را بکار اندازند. علت اینکه اغلب مردان بزرگ از یک کلبه محقر پا نهاده اند.
همین است که آنان دارای این شانس شدند و استعدادهایشان آشکار گردید.
پس نه تنها درد و ناکامی و شکست بد نیست بلکه همینهاست که مایه سربلندی میشود.
زندگی چیزی تهذیب روح با آتش رنج نیست از این رو ناصر خسرو میگوید
تا نبیند رنج و سختی مرد کی گردد تمام تا نیابد باد و باران گل کجا بویا شود
سوانارولا هم عاشق دختری گردید ولی به وصالش نرسید چون بینوا بود.
این ناکامی چنان این مرد را توانا کرد که وی از آن موقع به بعد پشت پا به دنیا زده مشغول مبارزه با فساد شد
و یکی از رهبران بزرگ بشر گردید.
پس کسیکه در زندگی قصد پیروزی دارد نباید حتی از ورطه های هولناک و سراشیبهای خطرناکتر برسد
پس بنابراین در مسابقات مشت زنی تا حریف صدتا مشت به سر و رویش نخورد پیروز نمیشود کسی که خواهان پیروزی است باید مشت بخورد.
کوتاه سخت آنکه نباید از شکست و ناکامی بترسیم بلکه باید به تقویت خود پردازیم
تا نه تنها بر شکست و ناکامی بترسیم بلکه آنها را مورد استفاده قرار دهیم.
به قول نیچه آنچه وحشتناک است ارتفاع نیست بلکه افتادن از ارتفاع است.
شکست نیست که آدمی را شکست میدهد بلکه قبول شکست است که اسباب شکست را فراهم میسازد.
نیچه میگوید کسی که کوههای شامخ را زیر پا میگذارد
بر همه مصائب اعم از شوخی و جدی میخندد چنین شخص چون چاه عمیق و چون کوه بلند و چون آسمان بیکران میگردد
و در نتیجه هیچ چیز او را از پای در نمی آورد و خود او بر همه کس و همه چیز مسلط میگردد.
آری جوانان بزرگ همه با هم در راه پیروزی بسوی آینده ای روشن و تابناک گام برمیداریم
شکست و ناکامی برای ما مفهومی ندارد ما شکست نخواهیم خورد.
موفق باشید
زندگی ات را از نو بساز
این دوره را از دست ندهید
