ذهن کوانتومی
ذهن کوانتومی
نظریههای ذهن کوانتومی بر مبنای این فرض شکل گرفتهاست که دانش مکانیک کوانتومی
برای درک کامل مغز و ذهن لازم است، مخصوصاً برای توضیح پدیدهٔ خودآگاهی آدمی.
فرضیه ذهن کوانتومی یا آگاهی کوانتومی پیشنهاد می کند که مکانیک کلاسیک نمی تواند پدیده خودآگاهی را توضیح دهد.
در حالیکه پدیده های کوانتومی مانند درهمتنیدگی کوانتومی ممکن است بخش مهمی از آگاهی را توضیح دهد.
نظریه فیزیک دانان:
فیزیکدانان نظری چندین استدلال در مورد ناتوان بودن ذاتی فیزیک کلاسیک در توضیح جنبه های کلی خودآگاهی نموده اند.
اما به نظر می رسد که نظریه کوانتومی جنبه های از دست رفته را فراهم می سازد.
این حال، برخی از فیزیکدانان و فلاسفه استدلال نقش پدیده های کوانتومی را غیر متقاعد کننده می پندارند.
به عنوان مثال ویکتور استنجر (یک فیزیکدان ذرات آمریکایی) خودآگاهی کوانتومی را
به عنوان یک “افسانه” و “بدون داشتن هیچ مبنای علمی” توصیف می کند
که باید آن را همراه با خدایان، اسب های تک شاخ و اژدها هم تراز دانست.
بحث اصلی در برابر نظریه ذهن کوانتومی این است که حالت های کوانتومی در مغز
قبل از اینکه به یک حالت فضایی یا زمانی مناسب برای پردازش عصبی برسند دچار پدیده همدوستی می شوند.
این استدلال توسط فیزیکدان، مکس تگمارک به صورت دقیقی بیان شد.
بر اساس محاسبات وی، Tegmark این نتیجه رسید که سیستم های کوانتومی در مغز به سرعت در معرض پدیده همدوستی قرار میگیرندو نمی تواند عملکرد مغز را کنترل نمایند.
از جمله کسانی که به این دیدگاه معتقدند راجر پنروز معروف را میتوان نام برد که نظریه نظریه ارک-آر را با همکاری استوارت همروف طراحی کردهاست.
افرادی مثل دیوید بوهم، هل پوتاف، کارل پریبرام و هنری استپ هم مدلهایی متفاوت ارائه کردهاند.