نبض شناسی طب سنتی
نبض شناسی طب سنتی
فهرست مطالب مقاله
نبض شناسی طب سنتی
در این نوشتار نبض شناسی به عنوان یکی از ارکان طب سنتی ایرانی و نیز وجوه مشترک و اختلاف طب سنتی ایرانی با چینی مورد بررسی قرار گرفته در ادامه انواع مزاجها و طبیعت غذاها و هدف طب سنتی ایرانی به معتدل کردن مزاج بیماران (pH=۷/۲خون) برای کسب نتیجهی درمانی با تصحیح رژیمغذایی و نیز سایر پارامترهای مطرح در تشخیص انواع مزاجها به خصوص نقش ویژهی نبض شناسی در تعیین انواع مزاجهای انسانی ذکر گردیده است. انواع نبضهای تعریف شده توسط ابنسینا و نیز مباحثی پیرامون ماهیت روح و استفادهی ابنسینا از حکمت الهی و قدرت روحی جهت تشخیص بیماریها و درمان آنها ادامهی مطالب است.
از طرف دیگر چون نبض بیماران تحت تأثیر پارامترهای کاذب دیگر قرار میگیرد و نوسانات سریع کاذب دارد و این امر ممکن است در تشخیص طبع بیماران مشکلساز گردد و یکی از پارامترهای بسیار تأثیرگذار در این خصوص ترس است و مهمترین نوع ترس در خصوص هر بیمار و پیامدهای هر بیماری مشغول شدن فکر به مرگ در نتیجهی بروز مرگ در اثر بیماری است در ادامهی ترس از مرگ و پایان زندگی و راههای درمان آن نیز ذکر گردیده است.
نبضشناسی:
علامت شناسی نبض یا نبض شناسی در نظام های طب سنتی جهان مثل ایران و چین که نسبت به بقیهی اقوام از قدمت و تمدن بیشتری برخوردارند از جایگاه ویژه و منحصر به فردی برخوردار است به این دلیل که نبضشناسی از روشهای تشخیصی و درمانی است که براساس الگوها و درک واقعیات هستی بنا شده و از مبانی فکری آزموده برخوردار است و نیز درک عمیق از الگوهای طبیعت فردی و ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارد و انصافاً هم در آن دوران که هیچ یک از انواع دستگاههای مدرن امروزی وجود نداشته مشکل گشا بوده و منجر به درمان موفق بیماران گردیده است.
اهمیت علامت شناسی نبض با ذکر این نکته که نبض یکی از چند نشانهی حیاتی است که جهت پیگیری و سیر بیماری به طور روزمره و مداوم در پروندهی بیماران ثبت میگردد دو چندان میشود به ویژه آنکه طب سنتی و روشهای تشخیصی آن روز به روز در بین عامهی بیماران به خصوص بیماران تحصیل کرده طرفداران بیشتری پیدا میکند به طوری که در چند سال اخیر به دنبال علاقهی عامهی بیماران، دانشکدههای پزشکی معروفی چون هاروارد انستیتویی جهت بررسی طب سنتی ایجاد کرده و ظرایف طب سنتی مثل نبضشناسی را با روشها و وسایل جدید ترکیب و جهت آموزش پزشکان و معالجهی بیماران به کار بردهاند.
در شبکه جهانی اطلاع رسانی نیز نشانههای متعددی از مراکز تحقیقاتی علامت شناسی نبض وجود دارد و مراکز پژوهشی چندین کشور از جمله ژاپن، هندوستان، چین و یونان و … سایتهایی در مورد نبض شناسی ایجاد نمودهاند البته هر یک از مشاغل حرف پزشکی در هر تخصصی دغدغههای مالی دارد در این خصوص ذکر حکایاتی را بیلطف نمیبینم:
۱) گویند: مردی سوار اسب تندرو و راهوار به پیادهیی رسید از او خواست که کمک کند از مرکب فرود آید و خورجینی را که بر اسبش بود و بسیار سنگین هم بود پایین آورد. چون پیاده جویای محتویات خورجین شد یکی را مسکوک طلا و دیگری را پاره سنگ یافت که سوار جهت تعادل بار اسب تدبیر کرده بود. پیاده گفت: من میتوانم کاری بکنم که هم مسکوک طلا را داشته باشی و هم بار اسب نصف شود! سوار تعجب کرد و اجازه داد پیاده سنگها را ریخته و مسکوک او را نصف کرد نیمی را در این خورجین ریخت و نیمی را در آن و گفت اکنون بار اسب نصف شد هم اسب صدمه نمیخورد و هم زودتر به مقصد میرسی.
سوار با تعجب پرسید تو با این علم و دانش و تخصص چقدر ثروت داری؟ و چون پیاده پاسخ داد که همین لباس که بر تن دارم، و از دست طلب کاران متواری، سوار خورجین را پایین کشید و به شکل اولش در آورد و گفت مرا به حال خود بگذار، علمی که ثمرهاش نداری و گدایی و در بدری است بهتر که نباشد! و من میترسم که عواقب آن مرا نیزمثل تو کند!
۲) مردی از گرسنگی مشرف به مرگ بود و ابلیس به شرط آنکه ایمان او را بخرد به او غذا داد. مرد پس از سیر شدن از دادن ایمان خود امتناع نمود و گفت آنچه در گرسنگی به تو فروختم واهی و موهوم بود چون در آن لحظه ایمانی نداشتم که به کسی بفروشم! اسلام به سعادت و نیکبختی دو جهان توجه دارد و زندگی را عاریت و غیر قابل اعتنا نمیداند و تلاش پس از تحصیل علم در جهت رفاه و بینیازی را عبادت میداند زیرا بینیازی به کمال مطلق خداوند سبحان نزدیکتر است همهی موجودات عالم هستی در پی کمال و بینیازی هستند حکایت شیرینی در متون ادب فارسی نقل شده که بیربط با بعضیها نیست و آن حکایت این است:
۳) وقتی مرشدی مریدانش را درس قناعت میداد پرسید آیا در میان شما کسی هست که فقر را بهتر از ثروت بداند؟ یکی از شاگردان دستش را بلند کرد، باز استاد پرسید آیا در میان شما کسی هست که غم را بهتر از شادی بداند؟ باز همان مرید دستش را بلند کرد، شیخ باز سوال کرد در برابر رحمت و عافیت کسی هست که بلا و بیماری را دوست بدارد؟ باز همان مرید دستش را بلند کرد، در این اثناء یکی خر گم کرده از راه رسید و به پرس و جوی خر گم شده پرداخت. مرشد مرید از امتحان در آمده را نشان داد بانگ بر زد ای خردار همان خرت یافتم بیار افسار.
ابنسینا مبحث نبض را در نوزده فصل در کتاب قانون که یکی از مراجع معتبر قدیمی است مورد بررسی قرارداده و این کار مایهی مباهات ایران و هر ایرانی است به ویژه آنکه بیش از چند سده از زمان تألیف کتاب قانون میگذرد و مبحث نبض شناسی آن استاد دانشمند و این کتاب ارزشمند همچنان تازگی خود را حفظ نموده به علاوه آنکه دقت آن اگر بینظیر نباشد مطمئناً کم نظیر است به علاوه مشرف الملک حجةالحق شیخ الرئیس ابوعلیحسین بنعبدالله بن حسن بنعلی بنسینا الحکیم الوزیر الدستور معروف به ابنسینا یا ابوعلی سینا بزرگترین دانشمند ایران بلکه از بزرگترین و سرشناسترین دانشمندان عالیقدر دنیا، چهره و استاد ماندگار!
غیر کپی! و غیر نوبت بندی، دنیای قدیم بدون دسترس به دستگاههای نبض نگار و نبض سنج مدرن امروزی که ثبت و ضبط وضعیت نبض بیماران را به صورت خودکار و رایانهیی انجام میدهند تنها با استفاده از انگشتان دست خود کاملترین و دقیقترین اطلاعات را از وضعیت نبض بیماران خود به دست میآورده
شاید یکی از دلایل موفقیت او در کسب این همه نوآوری و مهارت این بوده که در آن دوران ستاد نخبهسازی! و بنیاد نخبه پروری مصنوعی در علوم مختلف براساس دستورالعملهای کاغذی تعریف شده وجود نداشته. به علاوه دانشگاهها، دانشکدههایی نبوده که پروژههای پایان نامهیی بعضی از اساتید که بار آنها بر دوش دانشجویان است تند تند طرح شود و از بودجههای ستادهای مختلف کسب فیض نمایند
و پروژههای پایان نامهیی بعضی دیگر به دلیل فقدان سفارش، فرمایش و رابطه همچنان درگیر ….، ابنسینا در کتاب قانون ویژگیهای نبض وخصوصیات مهمی که کیفیت نبض را تعیین مینماید با دقت هرچه تمامتر بیان میدارد که در شماره آینده به شرح آن خواهیم پرداخت.
۱) مرتب بودن و نامرتب بودن نبض:
زمان مورد نظر که بین دو ضربان است موجب محسوس بودن حالت انقباض نبض و اگر انقباض اصلاً محسوس نباشد باید آن را زمان بین دو انبساط محسوب کرد نبض مرتب آن است که بر مدار نظم و ترتیبی بچرخد و تکرار آن منظم باشد.
۲) اندازه و حرکت نبض:
نبضی که با ضربهی انگشت حس میشود سه قسمت است: یکی از آنها نبض قوی است که در موقع باز شدن دست، در برابر نبضگیر مقاومت میکند. دیگری که عکس آن حالت را دارد نبض ناتوان (ضعیف) و حد واسط آن دو را معتدل میگویند.
۳) زمان هر حرکت:
نبض از لحاظ مقایسهی زمان هر حرکت نیز بر سه نوع است: یکی از آنها نبض تیز (سریع) است که در کمترین مدت انجام میگیرد و عکس آن نبض درنگی (بطئی) و حد واسط آن دو نبض معتدل است.
۴) زمان آرامش:
از لحاظ مدت آرامش نیز نبض سه نوع است به قرار زیر: اگر بین دو ضربان کوتاه احساس شود آن را نبض دمادم (متواتر) مینامند. مخالف این نبض را متفاوت و حد واسط این دو را نبض معتدل گویند.
۵) قوام ابزار:
قوام ابزار نیز سه حالت نبض ایجاد میکند که عبارتند از: نبض نرم (لین) که به سهولت پایین میرود، دیگری سخت (صلب) که به آسانی پایین نمیرود و حد واسط آنها معتدل است.
۶) اندازه انبساط نبض:
اندازهی سه قطر نبض یعنی طول، عرض و ژرفای آن را سنجیده و ۹ وضعیت زیر به دست میآید:
باسنجش طول نبض: نبض دراز، نبض کوتاه، نبض معتدل
با سنجش عرض نبض: نبض پهن، نبض تنگ، نبض معتدل
با سنجش ژرفای نبض: نبض برجسته، نبض پست، نبض معتدل
نبض دراز یعنی آنکه اجزای نبض در طول همواره بیشتر از حالت حس شدهی طبیعی باشد. نبض کوتاه برعکس نبض درازاست و نبض معتدل در وسط این دو قرار میگیرد با این قیاس در شش حالت باقیمانده (در مورد عرض ژرفای نبض) میتوان داوری کرد.
۷) نظام نبض:
نظم و هماهنگی در نبض آن است که چندین در بزرگی و کوچکی، قدرت بدن و ناتوانی سرعت و درنگ، تواتر و تفاوت، سختی و نرمی شبیه هم باشند. نبض کاملاً هماهنگ نبضی است که در همهی این حالات یکنواخت باشد حال اگر تنها در یکی از حالات هماهنگ باشد، آن را هماهنگ فردی مینامند مثلاً گفته میشود نبض در نیرو هماهنگ است یا در ساعت هماهنگ است باید دانست که نبض تناسب و توازن موسیقائی دارد، همچنانکه در صنعت موسیقی هر آهنگی که ساخته میشود تندی و وزن متناسب دارد
و اندازهی صداها و زمان نواختن و آهسته یا بلند و زیر یا بم بدون آن محفوظ است و این اندازهها گاه یکنواخت و گاه مخالف هم هستند. نبض نیز در تندی و آهستگی ممکن است هماهنگ باشد و یا هماهنگ نباشد که در آن صورت خارج از نظام نبض شمرده میشود.
۸) وزن نبض:
متناسب موسیقائی است و قبلاً دربارهی آن توضیح داده شده است در این خصوص گفته میشود نبض خوب است یا بد است.
الف: پا فراتر گذاردن از نبض: مثلاً هر وزن جوانان باشد نبض بد است.
ب: مخالف حالت طبیعی باشد مثلاً نبض بچهیی همانند نبض پیران باشد.
ج: خارج از وزن باشد : یعنی به هیچ یک از مراحل عمر شباهت نداشته باشد.
۹) سنجش گرمی و سردی صاحب نبض:
که بر این اساس نبض سه قسمت میشود:
الف: نبض گرم
ب: نبض سرد
ج: نبض معتدل که حد واسط این دو است.
در طب جدید ویژگیهایی که در بررسی نبض مورد توجه قرارمیگیرند عبارتند از:
۱- ریتم نبض (ریتم منظم یا نامنظم):
ریتم نبض براساس توالی ضربانات نبضی که با فاصلهی منظم یا نامنظم تکرار میشوند مورد توجه قرار میگیرند.
۲- اندازهی نبض (کوچک یا بزرگ):
اندازهی نبض براساس میزان پر شدن شریان هنگام سیستول و میزان تخلیهی آن هنگام دیاستول تعیین میشود و با فشار نبض (تفاوت بین فشارسیستولی و دیاستولی) مرتبط است. اگر فضای نبض زیاد باشد نبض پر و قوی به نظر میآید، گویی به نوک انگشت معاینه کننده ضربه میزند.
۳- دامنهی نبض (تند یا طولانی)
دامنهی نبض سرعتی است که اتساع سیستول در آن به اوج میرسد و پس از آن به سطح دیاستول باز میگردد. نبض طولانی به آهستگی بالا میآید و فروکش میکند، نبض تند، این دو مرحله را سریعاً طی میکند.
۴- تعداد نبض (سریع یا آهسته):
تعداد ضربانها در یک دقیقه شمارش میشود و با مقایسه با محدودهی طبیعی نبض، تاکیکاردی (تعداد نبض بیش از حد نرمال) یا برادی کاردی (تعداد نبض کمتر از حد نرمال) یا طبیعی بودن نبض مشخص میشود.
۵- تانسیون (سخت یا نرم):
تانسیون نمودار وضعیت جدار عروق میباشد. در لمس ملایم شریان، نرمی یا سختی آن تعیین میگردد.
در آنچه ابن سینا توصیف نموده ومقایسه آن با ویژگیهای مورد توجه طب جدید مشخص میشود که موارد ۱ تا ۵ از تقسیمات ابن سینا در مورد نبض کاملاً با علم جدید مطابقت دارد.
ابنسینا عوامل مؤثر بر نبض را در سه دسته تقسیمبندی نموده است:
الف) عوامل ماسکه (گیرنده) که برای قوام نبض ضروری هستند.
ب) عوامل لازم (همراه دائمی نبض) که در اقوام نبض ضروری نیستند ولی با نبض پیوستگی دارند و تغییر آنها نبض را لیز تغییرمیدهد.
ج) عوامل تعیین دهنده که همیشه با نبض نیستند و به حالت موقتی جسمی و روحی فرد بستگی دارند.
الف) عوامل ماسکه شامل:
۱: نیروی حیاتی که از قلب موجودات زنده بوده و نبض را به حرکت در میآورد.
۲: ابزار: که منظور همان رنگ ضرباندار است.
۳: نیاز به فرو نشاندن: نیاز بدن به نبض جهت برگشتن به حالت اعتدال و خاموش گردانیدن حرارت بدن متفاوت میشود و بالعکس.
براساس آنچه گفته شد بر پایهی زیاد و یا کم بودن نیروی حیاتی، نرمشپذیری یا سختی ابزار، نیاز فراوان یا اندک بدن به نبض حالتهای نبض تغییر میکند و در این میان نقش نیاز بدن از همه مهمتر است، مثلاً اگر نیروی بدن زیاد باشد، ابزار نرمشپذیری داشته باشد و نیاز بدن نیز زیاد باشد نبض بزرگ میشود و بالعکس اگر بدن در حالت ضعف باشد ابزار نرمشپذیری هم باشد نیاز بدن هم زیاد باشد نبض کوچک میشود.
ب ) عوامل لازمه شامل:
۱: جنس مذکر یا مؤنث و مراحل عمر:
مردها که نیرومندتر از زنان هستند دارای نبض بزرگتر و درشتتر از زنان هستند و از آنجا که نبض درشت نیاز را برآورده میکند، نبض مردان سرعت کمتری نسبت به نبض زنان دارد. در مراحل عمر نیز نبض خردسالان نسبت به جثهی آنها درشت است زیرا نیاز به بدن زیاد است و ابزار بسیار نرم دارند، لذا نبض سریع و پیدرپی دارند و تواتر آن بیش از بزرگسالان است.
۲: نبض مزاجها:
براساس مزاج گرم یا سرد، تر یا خشک، صفرا، دم، سودا، بلغم، و صلب، یابس و دم – صفرا و سودا – صفرا و معتدل نبض افراد فرق میکند.
۳: نبض زنان باردار:
در زن باردار نیاز بدن به اکسیژن و مواد غذایی زیاد است ولی نیروی بدن زن باردار معتدل است لذا نبض وی درشت و سریع و پیاپی است.
۴: نبض دردمندان:
در دردمندان براساس شدت درد ابتدا نبض درشت و سریع میباشد اگر درد سرانجام برسد که نیروی بدن را بکاهد نبض تواتر زیاد مییابد سپس کوچکتر میشود و سرانجام بسیار کوچک و مورچهیی میشود اگر همچنان فزونی یابد تفاوت نبض (کندی نبض) به حدی میرسد که به مرگ میانجامد.
۵: تأثیر ورم بر نبض:
براساس همراهی ورم با تب دو تأثیر مختلف در نبض ایجاد میشود.
الف) همراه با تب: نبض در سراسر بدن تغییر میکند.
ب) بدون تب: ورم فقط نبض اندامی را که در آن ورم ایجاد شده تغییرمیدهد.
ج) عوامل تغییر دهنده
۱: تغییرات نبض در فصول سال:
نبض در بهار از حیث نیرو قوی و از سایر لحاظ معتدل است، در تابستان از آنجا که نیاز بدن زیاد است نبض سریع و پیاپی است ولی از لحاظ نیرو ضعیف است در پائیز نبض ناتوان است و به اختلاف میزند زیرا مزاج گاه سرد و گاه گرم است در زمستان نیرو ضعیف است و نبض ناتوان و کند و متفاوت است.
۲: اثر غذا و آشامیدنیها بر نبض:
اگر غذا از لحاظ مقدار و انرژی معتدل باشد نیروی بدن افزایش مییابد لذا نبض بزرگ و سریع و پیاپی میزند اگر غذا کمتر از حد نیاز یا بیش از حد لازم تناول شده باشد به ترتیب نبض درشتی و سرعت کمتر از حد اعتدال و در حالت دوم که پرخوری کرده باشد نبض ناتوان و متفاوت و نامرتب میشود. در مصرف آشامیدنیها به طور کلی نیروی بدن افزایش مییابد و به شخصتر و تازگی میبخشد زیرا گوهر نوشابهدارای تخلخل و لطافت است.
۳: اثر خواب و بیداری بر نبض:
در ابتدای خواب نبض کوچک و ناتوان میشود مخصوصاً اگر بدن از غذا خالی باشد ولی اگر غذا تناول کرده باشد نبض درشت میشود ولی سرعت و پیاپی آمدن آن افزایش نمییابد (زیرا نیاز بدن در حالت خواب زیاد نیست و درشتی نبض آن را جبران میکند لذا سرعت و تواتر نبض افزایش نمییابد).
۴: تأثیر ورزش بر نبض:
ورزش، اعتدال نبض را درشت و سرعت و تواتر آن را افزایش میدهد. (ورزش طولانی نبض را کوچک میکند ولی سرعت و تواتر آن همچنان باقی میماند). اگر ورزشکار به ورزش ادامه دهد و به از کار افتادن نزدیک شود نبض کرمی میشود (نبض کوچک و ضعیف که به تفاوت و درنگ گرفتار شده باشد).
۵: اثر شست و شوی بدن بر نبض:
در شست و شو با آب گرم نبض درشت و سریع و متواتر است ولی اگر افراط شود نبض کوچک میشود. در شستشو با آب سرد اگر فرد به زیر آب فرو رود نبض ناتوان و کوچک میشود ولی اگر به زیر آب فرو نرود نبض اندکی درشت میشود و ازسرعت و تواترش کاسته میشود.
۶: اثر حالات روانی مختلف بر نبض:
در حالت خشم نبض درشت است و به سرعت تواتر میزند اگر خشم با ترس همراه باشد گاه خشم و ترس به نبض غلبه میکند و اختلاف در نبض پدید میآید. در این حالت سرعت و تواتر نبض به ملایمت افزایش مییابد ولی به اندازهی خشم در حالت شادی نیز نبض درشت و نرم است ولی به کندی گرایش دارد. در غم و اندوه نبض ناتوان، کوچک و کند است ترس آنی نبض را لرزان و نامرتب میکند ولی ترس دیرپا همان اثر غم را بر نبض دارد در آزارهای شدید روانی نبض ناتوان میگردد.
نبض شناسي طب سنتي
و امروزه در کتب جدید پزشکی درجاهایی که نیم کردار به از دو صد گفتار است و در ضمن راهی و نقشهی آن برای سلامتی وجود ندارد، که از آن رونمایی کنند، و نیز تفاهم نامهیی بین بعضیها و بعضی دیگر امضاء نشده که براساس نقشههای زمینشناسی بعضی ها بیماریهایی را کشف کنند، و اطلاع دهند، و بعضی دیگر به درمان آن بپردازند (آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی) نامگذاری انواع نبض با اسامی یکسان و مشابه آنچه ابنسینا معرفی نموده مانند:
مشاهده میکنیم و این نیز از دیگر افتخارات هر ایرانی و ایران با تمدن هفت هزار ساله است تمدنی کهن که آثار هفت هزار ساله آن در اثر سیلی که نتیجهی بارانی سیل آسا بود نه چیزی دیگر، در جیرفت کرمان کشف گردید. ابنسینا علاوه بر نبض شناسی در زمینهی مزاج شناسی نیز استاد بوده و از نبض شناسی به عنوان پارامتری برای مزاج شناسی همراه سایر پارامترها استفاده کرده و پس از تشخیص مزاج بیماران به کمک طبیعت غذاها و اثرات گیاهان دارویی به درمان بیماران میپرداخته است.
به عقیدهی اطبای قدیم انسانها مزاجهای مختلفی دارند و غذاها نیز براساس طبیعت خود تأثیرات مختلفی بر عملکرد هر بدن با طبع خاص خود میگذارند. به قول ابنسینا استاد بزرگ طب سنتی ایران کسی که اطلاعی از طبعها و طبیعت غذاها نداشته باشد نمیتواند پزشک موقتی باشد چرا که انسانها به دلیل طبعهایی که دارند متمایز از یکدیگر بوده و دارای خصوصیات و ویژگیهای منحصر به فردی نیز میباشند
که در برخورد و رفتار با آنها و نیز درمان بیماریهایشان طبع ویژه هرکس و رژیمغذایی او باید مد نظر قرار گیرد و با اطلاع از طبیعت غذاها و داروهای گیاهی براساس طبع سرد (قلیایی کنندهی خون)، طبع گرم (اسیدی کنندهی خون)، طبع خشک زیادکنندهی یون پتاسیم خون)، طبعتر (زیاد کنندهی یون سدیم خون) نسبت به اصلاح pH خون به ۷.۲=pH (طبع معتدل) و در نهایت رسیدن به مزاج معتدل جهت نیل به درمان اقدام لازم صورت گیرد
چرا که هر انسانی اگر بر طبق مزاج خود غذا میل کند بیمار می شود (pH خونش تغییرمیکند کمتر یا بیشتر از ۷.۲ که pH خون در حال سلامت است میگردد به اصطلاح دچار گرمی یا سردی میشود) پس براساس طب سنتی ابتدا باید با بررسی پارامترهای دخیل به خصوص نبض شناسی ابتدا مزاج فرد مشخص شود بعد رژیمغذایی او بر اساس طبیعت غذاها به نحوی تنظیم شود که طبع او معتدل شود (۷.۲=pH) بنا به عقیدهی اطبای یونان قدیم چون بقراط و جالینوس و اطبای طب سنتی ایرانی چون رازی و ابن سینا و ….