روانشناسی مثبت
روانشناسی مثبت
روانشناسی مثبت، پدیدههای روانشناختی را در سطحهای مختلف مد نظر قرار میدهند و از مطالعهٔ تجربیات انتزاعی مثبت، مانند شادی، سعادت و خوش بینی گرفته تا مطالعهٔ ویژگیهای شخصیتی مثبت، مانند شجاعت و حکمت و مطالعهٔ نهادهای مثبت مانند ساختارهای اجتماعی که میتوانند مدنیت و شهروندی مسئولانه را پرورش دهند.
برخلاف هیجان های منفی که باور مردم دربارهٔ عملکردهای مختلف را محدود میکند، مانند جنگ یا گریز، هیجانهای مثبت ذهنیت مردم را بیشتر باز نگه میدارند و انها را تشویق میکنند تا از اندیشه یا عمل، مرزهای جدیدی را به وجود بیاورند.
یکی از پیامهای عالی ذهن های وسعت یافته بالا بردن تواناییهای انسان است. هنگاهی که انسانها اعمال و قواعد جدیدی را کشف میکنند و انها را یاد میگیرند، برای خود، تواناییهای فیزیکی، عقلی ،اجتماعی و روانشناختی فراهم می اورند.
این واقعیت جدید، نظریهٔ توسعه و ساخت هیجانهای مثبت نامیده میشود. مطالعات تجربی این نظریه را تایید میکند و نشان میدهند که هیجانهای مثبت، با تاثیر بر روی تفکر وسعت یافته، رشد ویژگیهای شخصیتی مثبت مانند، مقاومت و انعطاف پذیری، و خوش بینی را موجب میشوند.
روان شناسی مثبت این پیام را میدهد که هیجانهای مثبت ارزش پرورش یافتن را دارند اما نه تنها به صورت یک هدف نهایی، بلکه به صورت روشی برای رسیدن به رشد و شکوفایی روان شناختی.
سلیگمن در سال ٢٠٠۵ چنین نوشته است:
«پیش از جنگ جهانی دوم، روان شناسی سه مأموریت مشخص داشت:
- درمان بیماری های ذهنی و روانی
- پربارتر کردن و ارضاءکننده تر نمودن زندگی تمام افراد
- کشف و پرورش استعدادهای برتر.» امّا کوته زمانی پس از جنگ جهانی دوم
تمرکز اولیه روان شناسی معطوف نخستین مأموریت شد: درمان بیماری های روانی و رفتارهای نابهنجار.
در خلال دهه ١٩۵٠، متفکران انسان گرا نظیر کارل راجرز، اریک فروم و آبراهام مزلو با توسعة نظریه هایی که بر
شادی، رضایت مندی و جنبه های مثبت طبیعت انسان تأکید داشت، به تجدید و از سرگیری علاقه مندی
به دو زمینه دیگر کمک کردند.
در سال ١٩٨٨، سلیگمن به عنوان رئیس انجمن روان شناسی آمریکا برگزیده شد و روان شناسی مثبت
موضوع اصلی دورة او گشت. امروزه از سلیگمن به عنوان پدر روان شناسی مثبت معاصر یاد می شود.
در سال ٢٠٠٢، نخستین کنفرانس بین المللی درباره روان شناسی مثبت برگزار شد. در سال ٢٠٠٩، نخستین
کنگره جهانی روان شناسی مثبت در فیلادلفیا تشکیل گردید و سخنرانان کلیدی آن، مارتین سلیگمن و
فیلیپ زیمباردو بودند.
حتی آنهایی که تمام دور و بر خودشان را منفی میبینند و منفی تفسیر میکنند، میتوانند خوشبینی
و تفکر مثبت را یاد بگیرند. چطوری؟ به کمک روانشناسی مثبت.
روانشناسی مثبت یعنی مطالعه علمی عملکرد یک انسان ایدهآل. این، اولین جملهای است که در
ویکیپدیا، مقابل این اصطلاح پیدا میکنید. اما این علم نوظهور واقعا درباره چه چیزی بحث میکند؟
آنطور که مارتین سلیگمن، (پدر روانشناسی مثبت) میگوید:
این روانشناسی، روانشناسی قرن بیست و یکم است؛ علمی که به جای توجه به ناتوانیها و ضعفهای
بشری، متمرکز شده است روی تواناییهای آدمها؛ تواناییهایی از قبیل شاد زیستن، لذت بردن، قدرت حل
مسأله و خوشبینی .
اگرچه همانطور که مارتین سلیگمن میگوید، میشود ریشه روانشناسی مثبت را در اظهارات روان
شناسهای قرن بیستم هم دید، اما اولین کسی که این مباحث را به شیوه علمی مطرح کرد «سلیگمن» بود.
پیش از او روانشناسهای انسانگرایی مثل راجرز و مازلو هم کم و بیش چنین دیدی به انسانها داشتند.
راجرز، آدمها را نامشروط میپذیرفت .
او میگفت هر کسی دنیای فردی و منحصر به فرد خودش را دارد که باید به آن احترام گذاشت.
به نظر او ریشه تمام مشکلات بزرگسالان از آنجا ناشی میشود که والدین در کودکی محبت خودشان را به
صورت مشروط به کودک ارائه میدهند؛ یعنی کودک باید آنگونه که پدر و مادرش میگویند رفتار کند تا مورد
محبت قرار بگیرد .
مازلو هم در سلسله مراتبی که برای نیازها در نظر گرفته بود «نیاز به خودشکوفایی» را در بالاترین مرتبه قرار داده بود. او میگفت افراد در مرحله خودشکوفایی، یک حس شادی را تجربه میکند، توأم با آرامش.
حتی قبل از انسانگراها، یک روانشناس آمریکایی به نام ویلیام جیمز، نگرانی اصلی روانشناسی را «شادی و بهزیستی انسانها» میدانست .
دکتر «مارتين سليگمن» بنيانگذار جنبش روانشناسي مثبت در دهه قبل مي گويد؛ «تصور کنيد دارويي کشف شده است که مي تواند طول عمر شما را هشت الي ۹ سال بيشتر کند. احساس خوشبختي همان دارو است.»
محققان در زمينه خوشبختي به پشتوانه هزاران تحقيق در اين مورد مي گويند «خوشبختي ساختني است». تحقيق روي چهار هزار دوقلو نشان داده است که ژنتيک حدود ۵۰ درصد در ميزان خوشبختي انسان نقش دارد.
پس حتي اگر به جاي خوش اخلاقي، اخم کردن را به ارث برده باشيد، باز هم محکوم به زندگي توام با اخم و ناراحتي نيستيد.
همچنين امتيازاتي نظير سلامتي، ثروت، تحصيلات يا زيبايي مي تواند ۱۰ درصد به خوشبختي کمک کند و ۴۰ درصد باقي آن بستگي به آن دارد که چگونه خود را شاد سازيد و خوشحال باشيد.
دکتر «مارتين سليگمن» مي گويد؛ «اين يک مساله گمراه کننده است زيرا بيشتر مردم تصور و فکر مي کنند چيزهاي ظاهري مانند داشتن يک خانه بزرگ، يک شغل عالي، يک بليت لاتاري برنده شده، مي توانند زندگي را شادتر کنند در حالي که آنها فقط يک شادي موقتي را به ارمغان مي آورند و هيجان و شادي ناشي از آنها کم کم رنگ مي بازد.»
تحقيقاتي که روي جدول روند احساس خوشبختي در طول عمر انسان به عمل آمده است، نشانگر آن است که بعد از حتي بهترين و شادترين دوران کودکي، احساس خوشبختي و شادي در دوران نوجواني و اوايل جواني کاهش مي يابد اما با افزايش سن اين احساس نيز بيشتر مي شود.
در واقع برخي دانشمندان معتقدند در سنين پيري، احساس خوشبختي و رضايت خاطر بسيار بيشتر مي شود زيرا افراد مسن با پيشامدهاي زندگي مانند جوانان با شدت و حساسيت برخورد نمي کنند و نسبت به جوانان نگرش مثبت تري به زندگي دارند
و همچنين پس از گذراندن عمري درک کرده اند که زندگي کوتاه تر از آن است که بتوان آن را سخت گرفت و در نتيجه سعي مي کنند در زندگي، افراد يا چيزهايي را که موجب ناراحتي شان مي شود به کلي ناديده بگيرند.
روانشناسی مثبت در 6 سالی که از قرن بیست و یکم گذشته، پیشرفتهای زیادی کرده است.
جالب است بدانید که روانشناسان این مکتب، در مقابل DSM که نظام طبقهبندی اختلالات روانشناختی
بیماران است، یک نظام طبقهبندی به نام CSV را به وجود آوردهاند که تواناییهای آدمها را گروهبندی میکند.
آنها 6 گروه از تواناییهای آدمی را در این نظام، مشخص کردهاند :
1 ـ خرد و دانایی:
شامل خلاقیت، کنجکاوی، باز و پذیرا بودن در مقابل تجارب جدید، عشق به یادگیری و وسعت نظر
2 ـ شجاعت:
شامل خودباوری، پایداری، کمال و سر زندگی
3ـ تنوعدوستی:
شامل عشق، مهربانی و هوش اجتماعی
4 ـ عدالتجویی:
شامل رعایت حقوق شهروندی، بیطرفی و رهبری
5- اعتدال:
شامل بخشش و دلسوزی، فروتنی و آزرم، احتیاط و نظم بخشیدن به عملکرد خود
6 ـ تعالی:
شاملِ دانستن ارزش زیباییها و شگفتیها، قدرشناسی، امیدواری، شوخطبعی و معنویت حتی
این استادان برای این علم نوظهور، زیرمجموعههایی هم ترتیب دادهاند؛ مثلا،
سه تا از زیر مجموعههای آن که البته همپوشانی هم با هم دارند شامل گرایشهای زیرند :
1 ـ تحقیق در زندگی دلپذیر یا زندگی در لذت:
این محققان در پی آن هستند که بدانند مردم چگونه میتوانند به بهترین سطح تجربه،
پیشبینی و دیگر تجربههای حسی خوشایند به عنوان جزئی از زندگی طبیعی دست یابند؛
احساساتی از قبیل حس برقراری رابطه خوب با دیگران، امیدواری، علاقهمندی و تفریح کردن .
2 ـ مطالعه زندگی خوب یا زندگی متعهدانه:
این محققان احساس سرشار شدن در احساسات منحصر به فردی را که از کارهای ابتدایی و معمولی
زندگی سرچشمه میگیرند، مطالعه میکنند.
این احساسات وقتی شکل میگیرد که فرد حس میکند تکلیفی که به او دادهاند، با تواناییهایش
جفت و جور است و مطمئن است که از پس آن بر میآید .
3 ـ تحقیق در زندگی معنادار یا زندگی در پیوند با جهان:
این محققان میخواهند بدانند که مردم چگونه احساسات مثبت خود را به سوی بهزیستی و تعلق
داشتن به معنایی مثبت هدایت میکنند.
مهمتر این که آنها میخواهند بدانند مردم چگونه میتوانند احساس کنند که یک جزء کوچک
اما فعال و مشارکتکننده در یک جهان بزرگتر و ماناترند.
احساساتی از قبیل جزئی از طبیعت بودن، عضو یک گروه اجتماعی یا یک نهضت یا یک سازمان یا
یک سنت یا یک نظامِ باوری بودن .
منبع :.iranpsy
چگونه می توانم در این دوره شرکت کنم ؟
این دوره به صورت حضوری می باشد و در موسسه تجسم خلاق به نشانی :
تهران ، میدان هفت تیر ، خیابان قائم مقام فراهانی پلاک ۳۹ ط اول
برگزار می شود.
در صورت هرگونه سوال می توانید با واحد پشتیبانی ما به صورت تلفنی و تلگرام ارتباط بگیرید.
واحد پشتیبانی و راه ارتباطی با مرکز تجسم خلاق
۰۲۱۸۸۳۰۲۵۲۳
۰۹۰۱۱۵۹۴۹۴۳
کانال تلگرام مجموعه تجسم خلاق
صفحه اینستاگرام مجموعه تجسم خلاق
این دوره توسط دکتر آرام به صورت حضوری برگزار می شود. علاقمندان برای شرکت در دوره با مرکز تجسم خلاق تماس بگیرند.