تو که می آیی، من افسرده می شوم
تو که می آیی، من افسرده می شوم
فهرست مطالب مقاله
زایمان
این تجربه میتواند محدوده وسیعی را در برگیرد، از غم کوتاهمدت
تا افسردگیهای عمیق و طولانی که نیاز به درمان دارد.
خواه برای اولین بار مادر شده باشید خواه برای چندمین بار، روزها و هفتههای پس از تولد فرزندتان
به همان اندازه که میتواند شادیآفرین و هیجانانگیز باشد، میتواند توام با غم و غصه و افسردگی نیز باشد.
بسیاری از زنان پس از تولد کودکشان، یک تغییر بزرگ روحی را تجربه میکنند.
این تجربه میتواند محدوده وسیعی را در برگیرد، از غم کوتاهمدت تا افسردگیهای عمیق و طولانی که نیاز به درمان دارد؛
این نوع احساس افسردگی، افسردگی پس از زایمان نامیده میشود.
احساس غم و ناراحتی پس از تولد فرزند به قدری شایع است که بسیاری از افراد آن را تجربه میکنند.
برای کسانی که بتازگی مادر شدن را تجربه کردهاند و کسانی که خود را دوست دارند، بسیار مهم است
که علائم این نوع افسردگی را بدانند و در صورت مشاهده آن در خود سعی کنند از خانواده، دوستان و متخصصان
پزشکی کمک بگیرند. با توجهات و حمایتهای ویژه و درمان مناسب، مادرانی که درجهای از افسردگی
پس از زایمان را تجربه میکنند، میتوانند تبدیل به مادری سالم و شاداب شوند.
تجربه کمابیش فراگیر
بیش از 80 درصد مادران، تجربه غم و اندوه در روزهای اول پس از زایمان را دارند.
در این نوع افسردگی ممکن است مادر در یک لحظه احساس شادمانی و در لحظه بعد احساس غم و غصه داشته باشد.
او ممکن است احساس ناراحتی، خشم، غم یا خستگی را تجربه کند. این احساس معمولا فقط چند روز به طول میانجامد،
اما ممکن است تا یک یا دو هفته نیز ادامه یابد. دلیل این احساس چیست؟
نقش هورمون ها
این امواج احساسی، یک تاثیر طبیعی از تغییر هورمونی ناشی از بارداری و زایمان تلقی میشود.
سطح استروژن و پروژسترون که طی بارداری افزایش یافته بود بناگاه پس از وضع حمل افت میکند و این مساله میتواند
روی روحیات فرد تاثیر بگذارد. این هورمونهای زنانه در طول یک هفته یا بیشتر به سطحی که قبل از بارداری بودهاند بازخواهند گشت.
همین که سطح هورمون به حالت متعادل خود بازمیگردد، غم و اندوه نیز به طور خود به خود و بدون نیاز به درمان پزشکی از بین میرود.
زمان مشورت با پزشک
اگر احساس غم و اندوه پس از تولد فرزند بیش از یکی دو هفته طول کشید با پزشک خود مشورت کنید تا ببینید
که آیا احساس شما ناشی از افسردگی عمیق پس از زایمان است یا خیر. برای برخی از زنان، احساس غم و ناراحتی و خستگی،
عمیقتر شده و بیش از غم و اندوه معمول پس از زایمان طول میکشد. حدود 10 درصد مادران این نوع افسردگی عمیق را تجربه میکنند.
وخامت اوضاع
افسردگی عمیق پس از زایمان معمولا 2 تا 3 هفته پس از تولد کودک شروع میشود،
اما میتواند در هر زمان در طول چند روز اول یا هفتههای اول یا ماههای ابتدایی پس از زایمان آغاز شود.
کسی که افسردگی از این نوع را تجربه میکند، احساس غم، گریه، یاس، سرخوردگی، ناامیدی، بیارزش بودن یا تنهایی میکند.
او همچنین ممکن است در تمرکز کردن یا انجام کارهای روزمره دچار مشکل شود یا شاید اشتهای خود را از دست داده و یا هیچ میلی به غذا نداشته باشد.
او ممکن است به کودک خود بیاعتنایی کند یا هیچ احساس وابستگی به او نکند، یا شاید درباره موقعیت خود دچار آشفتگی شود
و احساس کند که هیچ امیدی به بهبود اوضاع نیست. شاید حس کند که تنها روزها را میگذراند
بدون این که کوچکترین حسی از شادی، علاقه یا نشاط در مورد چیزی داشته باشد. افکار و احساسات اینچنینی،
برای یک زن دردآور است خصوصا در این زمان که شخص باید سرشار از شادی باشد.
وقتی وضع همچنان وخیم تر شود
یک بیماری جدیتر و نادرتر که ممکن است پس از زایمان رخ دهد بیماری روانی بعد از زایمان است.
این بیماری یک نفر از هر هزار زنی را که زایمان کردهاند درگیر میکند و در اولین ماه بعد از وضع حمل رخ میدهد.
این بیماری با توهم، مثل شنیدن صداها یا دیدن چیزها یا احساس سوءظن شدید همراه است.
در اثر این بیماری، مادر میتواند ایدههای غیرعقلانی نسبت به فرزند خود داشته باشد مثلا این که
کودک در تصرف اوست یا او میتواند به خود یا کودکش صدمه وارد کند.
درک تغییرات پس از تولد فرزند
زنانی که بتازگی مادر شدهاند تغییرات مختلفی را در روزها و هفتههای اول پس از زایمان تجربه میکنند.
علاوه بر افت ناگهانی استروژن و پروژسترون (که روی حالات روحی اثر میگذارد) تغییرات فیزیکی و روحی و خانوادگی
عظیمی نیز برایشان رخ میدهد که میتواند روی چگونگی احساسات یک مادر اثر بگذارد.
تغییرات فیزیکی:
بارداری تغییرات فیزیکی زیادی را با خود به همراه دارد و درد زایمان و وضع حمل از نظر جسمی بسیار سخت و چالش برانگیز است.
برای بازگشت بدن به وضع اول، زمان لازم است و یک مادر ممکن است احساس خستگی کرده و پس از زایمان احساس ناراحتی کند.
تغییرات روحی و شخصی:
نقش یک زن و مسوولیتهای او ممکن است پس از مادر شدن اندکی تغییر کند.
زمانی برای تطابق با شرایط جدید لازم است حتی اگر فرد فکر کند که برای این تغییرات به اندازه کافی آماده است.
برخی زنان ممکن است احساس نگرانی، ترس یا تنهایی کنند. برخی زنان با اضطرابهای اضافهای ناشی از سخت شدن
شرایط یا کمبود حمایت از جانب اطرافیان روبرو میشوند.
تحمل یک ارتباط بد با همسر، شرایط مالی نامناسب، یا برخی اتفاقات بزرگ در زندگی مثل از دست دادن شغل
یا تغییر آن میتواند باعث اضطراب مضاعف شود. استرسهای مربوط به بارداری مثل عوارض بارداری یا درد زایمان میتواند
باعث افزایش احساس تنها بودن و تهی شدن یک زن شود. برخی اوقات (اما نه همیشه) این استرسها میتواند
موجب ایجاد زمینه لازم برای افسردگی شود.
تغییرات در زندگی روزمره و مسئولیتها:
یک نوزاد نیاز خاصی به توجه، انرژی و زمان مادر دارد. برای کسانی که برای اولین بار مادر شدهاند،
چیزهای خیلی زیادی برای آموختن در خصوص مواجهه با نیازهای اولیه کودک وجود دارد. آنها باید در خصوص خواب،
تغذیه، حمام کردن و آرام کردن طفل چیزهای زیادی بیاموزند.خوابیدن و بیدار شدن کودک و برنامه غذایی او میتواند استراحت
یک مادر را دچار اختلال کرده و او حتما برای رویارویی با این مسوولیتها و استرسها به کمک نیازمند است. بدون یک
خواب شبانه خوب، حتما کوچکترین چیزها میتوانند خستهکننده باشند.
گام های درمانی
اگر از نظر روحی دچار افسردگی شدهاید، با پزشک خود مشورت کنید.
این زمان، زمانی است که باید از یک شخص دیگر هم کمک بگیرید.
این فرد میتواند والدین، دوستان یا یکی از اعضای خانواده باشد.
در این میان، همسر مهمترین نقش را میتواند ایفا کند. علاوه بر درمان افسردگی پس از زایمان توسط پزشک،
کارهای کوچکی را هم میتوانید انجام دهید که شرایط را برایتان آسانتر کند:
زمانی را به خود اختصاص دهید. با کمک گرفتن از یک فرد دیگر،
میتوانید نگهداری از فرزندتان را برای چند ساعتی به او بسپارید و خود به استراحت و کارهای شخصی بپردازید.
روزهای خوش آینده
افسردگی پس از زایمان هم مثل انواع دیگر افسردگی، باعث ایجاد ابری از احساسات و افکار منفی در اطراف فرد،
در مورد دیدگاه او نسبت به خود، اطرافیان و شرایط و آیندهاش میشود.
به خاطر این افسردگی، زن ممکن است خود را تنها و بیثمر
فرض کند. ممکن است شرایط را ناامیدکننده و خستگیآور تصور کند
و همه چیزهای اطراف برایش غیرجذاب و ناامیدکننده و بیمعنی باشد.
بدانید که اینها قسمتی از افسردگی است.
با درمان مناسب و حمایت بجا میتوان این ابر ناامیدی را از بین برد.
میتوان به او کمک کرد تا دوباره شادی و نشاط و امید خود را به دست آورد.