چگونه ذهن کودک خود را درک کنیم(بخش دوم)
چگونه ذهن کودک خود را درک کنیم
فهرست مطالب مقاله
5- بر روی کارهای هنری بچهها تمرکز کنید. کارهای هنری بچهها غالباً نشاندهندهی احساسات آنهاست.
آیا بچهی شما پدرش را کوتاهتر از دیگران کشیده است؟ این رفتار میتواند نشانهی این باشد که آنها از چیزی ناراحت هستند
که پدرشان انجام داده است. آیا او خواهر کوچکترش را از نقاشی حذف کرده است؟ این رفتار میتواند
نشانهی حسادت او باشد (اگر شما با چنین رفتاری مواجه شدید، به کودک خود نگویید که خواهرش را باید در تصویر بکشد،
چون آنها نمیتوانند حس خود را بیان کنند. با این حال، پرسیدن سوالاتی همچون “در این نقاشی،
خواهرت کجاست؟” ایدهی خوبی است.
بزرگسالان باید صحبتهای کودکان را تحلیل کنند. برای درک بچهها، نیازی نیست روانشناس باشید.
اما شما باید کودک خود را بهتر از هر کس دیگری بشناسید.
6- با بچهها بازی کنید. وارد جهان تخیل کودک خود شوید و خود را همچون او احساس کنید.
وقتی همچون یک نوزاد روی زمین سینهخیز راه میروید، همچون یک گربه میو میو میکنید
و همچون یک میمون به بالا و پایین میپرید و سپس شادی و شعف را در چشمان کودک خود مشاهده میکنید،
احساسات بزرگسالانهی شرمندگی و شرم را کنار بگذارید. وقتی به بخشی از جهان کودک خود تبدیل میشوید،
این باعث پیوند بیشتر و بیشتر آنها با شما میشود.
در نتیجه، شما میتوانید با کودک خود در عمیقترین سطح ممکن ارتباط برقرار کنید
و در دنیای او شریک شوید. با درگیر شدن در فعالیتهایی که بچهها از آن لذت میبرند، پدر و مادرها میتوانند
بخشی از رسوم، اخلاقیات و باورهایشان را منتقل و پیوند خود را با آنها تقویت کنند.
این نه فقط به شما درک بهتری از ذهن کودک خود میدهد
بلکه همچنین رابطهی سالمی ایجاد میکند که هم به شما و هم به کودکتان سود خواهد رساند.
چگونه ذهن کودک خود را درک کنیم(بخش دوم)
7- بگذارید بچهها شما را هدایت کنند.
بعضیوقتها اجازه دهید بچهها به شما نقش بدهند.
آنها میتوانند مادر یا پدر شما شوند.
در اینصورت، آنها ممکن است رفتار شما را تقلید کنند؛
به نوع انجام کارها، نوع صحبت کردنشان و حتی نظمشان دقت کنید. آیا اولیایی که آنها بازی میکنند خشن هستند
یا خیلی زیاد فریاد میکشند و نق میزنند؟ از کارهای بچهها یادداشتبرداری کنید. آنچه آنها در شما میبینند،
ممکن است تبدیل به عناصری شود که آنها بعدها در زندگی خود به عنوان پدر یا مادر ممکن است از آن تقلید کنند.
8- ارتباط جسمی، زبانی و روانی بیشتری با کودک خود برقرار کنید.
ارتباطات دیداری، گفتگو با بچهها را شخصیتر میسازد.
با بچهها خیلی سریع صحبت نکنید یا از کلمات گنده استفاده نکنید،
چون در اینصورت به حرفهای شما گوش نمیکنند.
بزرگسالان باید به هنگام صحبت با بچهها از جملات ساده برای نشان دادن عشق خود به آنها استفاده کنند.
برای مثال، پدر یا مادری میتواند به کودکش بگوید:
“عشق من، غذایت را بخور تا بزرگ و قوی شوی” یا “برای محافظت از چشمان زیبایت،
اینقدر جلوی تلویزیون ننشین.” بچهها پیامهای پدر و مادر خود را به شکلی محبتآمیز بهتر درک میکنند.
9- هیچگاه از پاسخ دادن به سوالات بچهها طفره نروید.
10- همیشه به سوالات بادقت ممکن جواب دهید. هیچگاه دروغ نگویید و اگر فکر میکنید آنها سنی ندارند که متوجه حرفهای شما شوند،
بدون آنکه به سخن خود ظاهری اغواکننده بدهید،
آن را ساده برای آنها بیان کنید! (وگرنه در آینده این میتواند موجب بروز مشکل شود).