سلامتی روانی چیست؟
سلامتی روانی چیست؟
بنابر مدل رفتاریای كه در این جا از آن صحبت رفت سلامتی روانی حالت مطلقی نیست كه یا وجود دارد و یا ندارد. در زندگی طبیعی انسان هیچ خط مستقیمی سلامتی و اختلال را از یكدیگر جدا نمیكند. انسان همواره در تلاش برای ثابت حفظ موقعیت خویش است. همان طور كه میتوان در مورد اختلالات روانی دید: انسانِ دارای اختلالات روانی دائم سرگرم ساختن و پابرجا نگهداشتن اختلال روانی خود است (چرا كه این شیوه زندگی تبدیل به یك نوع ساختارفكری و یا نقشهعمل شدهاست كه فرد ناخواسته از آن اطاعت میكند)، به همین نحو سلامتی روانی هم چیزی است كه باید دائم آن را ساخت و پابرجا نگهداشت. كار ساختن و پابرجا نگهداشتن سلامتی روانی موضوعی است كه ما انسان ها هر روز با آن روبرو هستیم و همواره از چهار چیز كمك میگیریم كه در این جا اندكی آنها را توضیح میدهم:
قابلییت ها و عملكردهای «خود»: در این رابطه قابلییت هایی مد نظر هستند مانند توان فكر و عقل، توانِ دریافت های حسی از محیط (ابتدا به ساكن توسط قوای پنجگانه حسی)، توان قضاوت كردن و سنجیدن، قدرت حافظه و توان تخیل. كیفییات این قابلییت ها از یك فرد تا فرد دیگر متفاوت است. ولی شیوه كار این كیفییات بین تمام انسان های كرهزمین به یك صورت است. فرق بین انسانها در این زمینه مربوط میشود به تمرینی كه روزانه به این قوای خود میدهند، به استفاده از این قوا در دریافت واقعییات و به شرایط زیست مادی آنها.
قابلیت گرایش به واقعییت : به معنای توان مقایسه بین چیزهایی كه در گنجینه تجربیات شخصی هر فردی وجود دارد با آن تصویری از حقیقت كه در هر لحظه در پیرامون ما در حال عبور است. برای این مقایسه ابتدا باید توان درك واقعییت به نوعی شكل گرفته باشد كه انسان چیزی را بعنوان حقیقت مطلق برسمیت نشناسد، بلكه بداند تنها از راه تصویری كه از حقیقت ساختهاست حقیقت را میشناسد و این تصویر نیز همواره تصحیحپذیر است.
داشتن تعادل در نظام خودارزشگذاری : به معنای اینكه خودارزشگذاری انسان هم ـ یعنی چیزی كه توسط آن زمینههای اتكاء به نفس انسان شكل میگیرد ـ چیزی نیست كه یا وجود دارد و یا خیر، یا منفی است و یا مثبت. بلكه خودارزشگذاری نیز چیزی است كه باید دائم ساخته شده و در حال صیقل یافتن دائم است.
هویت است. هویت به این معنا كه ما در خلاء نمیتوانیم بگوییم كه چه كسی هستیم. برای سلامتی روانی ما اینگونه هویت نقشی بازی نمیكند كه ملیت ما چیست، كه جنسیت ما چیست، پیشینه فرهنگی ما چیست و یا در كدام خانواده بدنیا آمدهایم. حتی هویت چیزی نیست كه در دوره جوانی شكل میگیرد و پرونده آن بسته میشود. بلكه هویت نیز دائم در حال تغییر است، تغییری كه در تمام طول عمر جریان دارد و زمینهساز آن نوع تاثیرگذاری و تاثیرگرفتن متقابلی است كه در این راه مدام به موثر بودن خود برسیم.
ساختن و پابرجا نگهداشتن روان سالم در تمام طول عمر بسته به این است كه انسان در هر لحظه چگونه اثری از خود به جای میگذارد و چگونه پاسخهایی را از پیرامونش دریافت میدارد. انسان در هرنوع برخورد با خود و با پیرامونش از چیزی كه توضیح دادهشد كمك میگیرد. اگر اهدافی را كه دنبال میكند مطابق اثری باشند كه از خود به جای میگذارد، یعنی اگر بتواند در اثری كه از خود بجای میگذارد اهداف خود را نیز بیابد، و اثراتش در جهت اهدافش باشند، طبیعتا پاسخهایی را از پیرامون دریافت خواهد كرد كه وی را در بودن خود تقویت میكنند. و این خود رمز سلامتی روانی است.