مغز و عملکرد آن
مغز و اهمیت آن
فرم مناسب را به بدنت میدهی و به حلقه خیره میشوی.
یک نفس عمیق میکشی، تمرکز میکنی و … پرتاب توپ. توپ به حلقه میخورد، دور حلقه میچرخد
ولی داخل آن نمیافتد. حالا منتظر هستی تا مربی کارهای درست و اشتباهت را برایت توضیح داده،
راهنماییت کند و تو دوباره سعی کنی. بسکتبالیست ماهر شدن احتیاج به تمرین دارد.
باید ذهنی آرام، بدنی ورزیده و جسم و ذهنی هماهنگ داشته باشی. مربی تأکید میکند
اول از همه سعی کن تمرکز و آرامش داشته باشی، ذهنتو از چیزهای اضافی خالی کن و فقط به حلقه فکر کن. مسیر حرکت توپ را در ذهنت تجسم کن، سرعت و زاویه پرتاب توپ را با توجه به مسیر محاسبه
کن و سعی کن درست و به اندازه و در مسیر صحیح توپ را پرتاب کنی.
مهم اینه که همه چیز تحت کنترلت باشه. تحت کنترل کی؟ خوب معلومه دیگه، مغز.
مغزه که بدن رو کنترل میکنه. اما کی مغزو کنترل میکنه؟
فرمانده کیست؟
واقعیت این است که مغز، کنترل تمام قسمتهای بدن و عملکرد کلی ما را در دست دارد.
مغز از طریق مسیرهای عصبی به قسمتهای مختلف بدن پیام میفرستد و از محیط و از بدن پیام میگیرد. قسمتهای مختلف مغز نیز از طریق این مسیرهای عصبی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند.
اصلا عملکرد مغز حاصل همین نقل و انتقالات پیامهای عصبی است.
مغز از میلیاردها سلول عصبی تشکیل یافته است.
این سلولهای عصبی از طریق یک فعالیت الکتروشیمیایی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و پیام عصبی
را که آن هم ماهیت الکتروشیمیایی دارد منتقل میکنند. برای انجام عملی خاص،
سلول های عصبی و در نتیجه مسیرهای عصبی ویژهای در دستگاه عصبی فعال میشوند.
نواحی مختلف مغزی و کارکرد آنها
در ابتدای تولد و در سالهای اولیه زندگی، مغز انسان چندان تخصصیافته نیست، اما به مرور که رشد میکنیم اینگونه میگردد، یعنی قسمتهای مختلف مغز در کار خاصی تخصص مییابند.
به همین دلیل مغز را به مناطق ویژهای تقسیمبندی می کنند و به هر یک کار یا کارهای خاصی را نسبت میدهند. البته این بدان معنا نیست که هنگام انجام کار خاصی فقط همان قسمت از مغز که منطقۀ
اصلی انجام آن کار است فعال میشود، بلکه کار مغز حاصل ارتباط قسمتهای مختلف مغز و هماهنگی آنهاست. معنی این مطلب این است که سلولهای این قسمت به صورت تخصصی این کار را انجام میدهند و اگر به این سلولها آسیب وارد شود فرد در انجام آن کار خاص،
دچار مشکلات جدی میگردد و قسمتهای دیگر نیز نمیتوانند آن را به خوبی جبران کنند.
گاهی اوقات به جسم سلول آسیب جدی وارد میشود و گاهی نیز در کارکرد سلول عصبی مشکلی پیش میآید. بسیاری اوقات عدم فعالیت بعضی مسیرهای عصبی سبب خارج شدن آنها از چرخه فعالیت مغزی میگردد و کارکردهای خاصی را تضعیف میکند. برعکس، هرچه بیشتر سعی در به فعالیت وا داشتن مسیرهای
مختلف عصبی مغزمان کنیم، باعث قویتر شدن و محکمتر شدن انها میگردیم و سرعت و
دقت را بالا میبریم. این اعمال تغییر در کار سلولها و مسیرهای عصبی،
از واقعیتی به نام نوروپلاستیسیتی کمک میگیرد.
نوروپلاستیسیتی
نوروپلاستیسیتی به ما میگوید که مغز میتواند تغییر کند، میگوید که مغز میتواند خودش را ترمیم و اصلاح کند. اگر در کارکرد برخی سلولها مشکلی پیش آید، با تمرین دادن آنها و اصلاح ارتباطات سلولها میتوان
خسارت را جبران کرد. گاهی نیز که مشکل ساختاری در سلولها به وجود آید میتوان کار آن سلولها
را به سلول ها و مسیرهای دیگر منتقل کرد و کارهای قبلی را از طریق مسیرهای جدید انجام داد.
فعالیت الکتریکی مغز
تا کنون دانستیم که قسمتهای مختلف مغز کارکردهای خاصی دارند و همینطور اینکه این قسمتها
با فرستادن و گرفتن پیامهای عصبی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. نقل و انتقال این سیگنالهای عصبی،
در کل فعالیت الکتریکی مغز را شکل میدهد. بنابراین زبان مغز که همان وسیلۀ ارتباطی آن است
زبان سیگنالهای الکتریکی است. برای اینکه بفهمیم مغز چه میگوید و چطور کار میکند و کلا
در چه حالی است لازم است که زبان او را ترجمه کنیم. یکی از روشهای مرسوم،
ترجمۀ این سیگنالها به صورت امواج مغزی است. امواج مغزی در واقع امواج الکتریکی هستند
و مانند آنها فرکانس و دامنه (شدت) دارند. جالب است بدانید که امواج مغزی مختلف با کارکردهای
خاصی ارتباط دارند. معمولا این امواج را به 5 دستۀ کلی تقسیم میکنند: دلتا، تتا، آلفا، بتا و گاما.
البته خود این گروهها دارای زیرگروه نیز هستند و به اجزاء کوچکتر تقسیم میگردند که از موضوع بحث ما خارج است.