دکتر آرام : روانشناس بالینی و سلامت عضو انجمن روانشناسان آمریکا ، مترجم مولف ، محقق علوم متافيزيك، فرا روانشناسي ، مغناطیس درمانی ، مخترع و مبتکر تکنیک های ویژه تجسم خلاق

هاله و هاله بینی

هاله و هاله بینی

از آنجا که جمعی از شما یاران صمیمی علاقمند به آشنایی با حوزهء انرژی و ورود به بحث هاله و
هاله بینی شدید لذا پیش گفتار، مقدمه وبخشی از تاریخچه شناخت و چگونگی شروع و مشاهدات
اولیه هاله تا کنون، قسمت آغازین این موضوع خواهد بود 
یاد آور میشویم؛ در بعضی قسمت ها توضیحاتی لازم است که به دلیل نزدیکی با موضوع هیپنوتیزم
ونوشته شدن مطلب در آن بخش به اشاره ای در این قسمت بسنده شده است 

 

و اما بعد؛

در نوشته های باقیمانده از عرفا به ندرت از حوزهء انرژی سخنی به میان آمده است
ولی نظرات آنان طی گذشت بیش از هفت هزار سال در سراسر جهان با مشاهدات دانشمندان تا به امروز مطابقت دارد.
تمامی مذاهب معنوی از روئیت نور در اطراف سراشخاص سخن گفته اند،
که بواسطه عبادات و نیایش قلبی وجودشان سرشار از اگاهی شده به رفعت ،
مراتب و مقامات معنوی ومتعالی رسیده قابلیتهای پنهان حس برتر در آنان آشکار میشود
در باورهای سنتی معنوی هند باستان که حدود پنج هزار سال قدمت دارد
از نوعی انرژی کیهانی بنام پــــراناperana)) سخن گفته اند که این انرژی کیهانی تشکیل دهنده
و منشاء اصلی حیات قلمداد میشود. پرانا یا نفس حیات، در تمام کالبدها دمیده شده و به آنها هستی می بخشد
 
یوگی ها، جین ها، مرتاضان و عرفا با استفاده از ذن، مدیتیشن، مراقبه، فنون تنفسی و تمرینات جسمی تلاش میکنند تا این انرژی را به تسلط خویش در آورده هشیاری و طول عمر فرا تراز حد معمول بدست آورند
چینیان در هزاره سوم پیش از میلاد به وجود انرژی حیاتی بنام چــــی
 معتقدند،که تمام موجودات جاندار و بیجان متشکل از این انرژی اند
 
چــــی که ترکیبی از دو قطب نیرو یعنی یین (yin) و یانگ(yang) میباشد.
وفتی این دو نیرو در حالت متعادل باشند انسان تندرست و سالم است.
و در صورت عدم تعادل دچار بیماری میشود
غلبه نیروی یانگ موجب فعالیت شدید اعضاء بدن و برتری یین باعث کاهش فعالیت و نقصان در بدن خواهد بود.
که حاصل هر دو حالت غیر متعادل بروز بیماریست.
هنر طب سنتی چین و رشته های زیر مجموعه آن بر ایجاد تعادل بین یین و یانگ استواراست
 
 

مکتب عرفانی

 
در مکتب عرفانی یهودیت کالابا ( kalaba) در حدود 540 سال پیش از میلاد حضرت مسیح (ع) به همین دونیرو به عنوان نور اثیری اشاره میکندکه به آن کارنایین(karnaeen ) نیز اطلاق کرده اند.
وبه عنوان مثال میکل آنژ در تندیس حضرت موسی (ع) کارنایین را به شکل دو شاخ نشان داده
در حالی که میتوانسته آنرا با دو رشته نور نیز نشان دهد وشاید این کار او ناشی از معنی این لغت در زبان عبری باشد که دارای دو معنی شاخ و نور است.
همچنین در اسطوره اسب شاخدار که سمبلی از عشق و الوهیت است،
شاخی در پیشانی اسب سفید ونوری در اطراف او ترسیم شده است 
در کتاب عهد عتیق نیز در باره نوری جانداران خصوصا” انسان ها اشاراتی متعدد شده است
 
در کتاب علوم آینده نوشته جان وایت از 97 فرهنگ مختلف که پدیده هاله را با 97 نام مختلف میشناسند،
یاد شده است
در بسیاری از مکاتیب تعالیم اسرار و رموزمانند مغ ها درمتون قدیم ایران باستان،کاهنین در مصر باستان، ودیک (vedic)،الهی شناسان، کیمیا گران، بومیان آمریکا، قبائل آفریقایی، بوداییان هندوستان، تبت،
نپال، بودیست های ذن در چین و ژاپن وتفسیر متون سانسکریت، کنفوسیوس، فیثاغورث ، کریشنا و بسیاری دیگر
 

از قرن شانزدهم میلادی

به بعد افراد مختلف خصوصا” پزشکان زیادی که در پی کشف درمان بیماری ها بوده اند و محققین معاصر در تعلیم نوین علمی موفق شده اند نتایج مشاهدات عینی خود را به این اطلاعات اضافه نمایند
که در بخشهای مختلف (تاریخچه هیپنوتیزم) و هاله درمانی از آنها به تفصیل یاد خواهد شد
نظریه وجود انرژی کیهانی که با تسلط به طبیعت و قابلیت نفوذ در تماس اجزاء آن توسط بسیاری از نظریه پردازان مطرح شده و به عنوان کالبدنورانی شناخته شده است
نخستین بار حدود پانصد سال قبل از میلاد حضرت مسیح(ع) توسط پیروان فیثاغورث به ثبت رسیده است،
آنان معتقد بودند این نور میتواند بر اندامهای بدن انسان تاثیر گذار بوده و درمانی بر بیماریها باشد
دانشمندانی همچون بویراک (boirak)  و لی بوالت (lee bovalt) در قرن دوازدهم نوعی انرژی را در بدن انسان شناسایی کردند که عامل تاثیر از راه دور در بین افراد است.
 به نظر آنان هر کسی به دلیل حضور خود درهر جایی میتواند تاثیرات مطلوب یا نا مطلوب ، مثبت یا منفی بر روی دیگران بگذارد وحتی میتواند این تاثیرات را تا فاصله های دوری روی دیگران منتقل نماید
پاراسلسوس فیزیکدان و مصلح مذهبی سویسی (1541-1493 ) این انرژی را ایلیاستر(ILLiaster) نامید و آنرا ترکیبی از انرژی حیات و عنصر حیات میدانست 
هلمونت (HeLmont) ریاضیدان قرن نوزدهم، سیالی کیهانی را که در تمام طبیعت وجود و نفوذ دارد
و ماده ای دارای جسم یا قابل تراکم نیست معرفی نمود  به نظر او این سیال روح حیاتبخش خالصی است که در تمام کالبدها نفوذ میکند 
 
 

کنت ویلهم رایش باخ (Count WiLheLm Von Reich Bach)

در قرن نوزدهم طی سی سال وقت خود را صرف انجام آزمایشهای تجربی اطراف  نوعی حوزه انرژی بنام ادیک (Odic ) نمود
به نظر او ادیک بخشی از خصوصیات حوزه الکترو مغناطیسی تشریحی، توسط  جیمزکلرک ماکسول (Jemes Clerk Maxwell ) را دارا بود،
او در کشف ادیک به این نتیجه رسید که قطبهای آهنربا نه تنها نماینده قطبیت مغناطیسی بلکه دارای قطبی منحصر بفرد بنام میدان ادیک هستند.
سایر اشیاء مثل کریستالها هم بدون اینکه خاصیت مغناطیسی داشته باشند دارای این میدان هستند.
ضمنا” میدان ادیک را نماینده مشخصات ذهنی ای چون( داغ، قرمزو نامطلوب)  یا (سرد، آبی و مطلوب) دانست.
ضمن اینکه نتیجه گرفت قطبهای همنام مغناطیسی همدیگر را جذب نمیکنند ولی قطبهای همنام ادیک به سوی هم جذب میشوند، واین اصل یکی از مهمترین خواص پدیده هاله هاست.
 
رایش باخ رابطه بین انفجار های الکترو مغناطیسی خورشید و غلظت های حوزه ادیک مربوطه به هر کدام را مورد بررسی قرار داد و کشف کرد
بیشترین تمرکز این انرژی در طیف های قرمز و بنفش متمایل به آبی اشعه خورشیدی است و بارهای مخالف،مفاهیم ذهنی گرما و سرما را با درجات قدرت متفاوتی تولید می کند.
او موفق شد طی یک رشته آزمایشات – نوسانات مربوطه را در یک طبقه بندی نوسانی قرار دهد .
تمام شاخصهای الکتریکی مثبت در افراد مورد آزمایش حس گرما را القا و عواطف نا مطلوب تولید کردند
و شاخص های منفی حس سرما و خوشایند را تولید نمود.
میزان قدرت این عواطف به نسبت وضعیت آنها در جدول نوسانی تغییر میکرد .
دریافت های حسی از گرما تا سرما متغییر و با رنگهای مختلف طیفها از قرمز تا نیلی مطابقت داشتند .

رایش باخ

به این نتیجه رسید که میدان انرژی ادیک از طریق سیم قابل انتقال است ،
اما سرعت آن بسیار کند و تقریبا” چهار متر بر ثانیه است (این مطلب در انتقال انرژی از راه دور تاثیر فراوانی گذاشت) و سرعت مذکور بیشتر به جرم عنصر تشکیل دهنده سیم بستگی دارد تا به درجه رسانایی آن .
او کشف نمود که این حوزه انرژی مثل حوزه الکتریکی میتواند اشیاء و اجسام را در محدوده خود باردار نماید.
آزمایش های دیگر او نشان داد بخشی از این انرژی میتواند مانند نور ار طریق عدسی متمرکز شود،در حالی که بخش دیگری از آن از اطراف عدسی دفع میشوند،
درست مثل شعله شمعی که از اطراف موانع جریان پیدا میکند این بخش منحرف شده
از حوزه انرژی ادیک در مقابل جریان هوا و برخی موانع مانند شعله شمع عمل میکند
(انتقال انرژی شفا بخشی در برخورد با برخی موانع چنین عمل میکند) به نظر می رسد
که طبیعتی همچون گاز مایع دارد. بر اساس این آزمایشات میدان هاله در طبیعت خود همچون سیالات است
و در بعد انرژی مانند امواج عمل می کند .
به نظر اوجریان دریافت نیروی ادیک در بدن انسان تقارنی شبیه به آنچه در بلورها – در راستای محور اصلی وجود دارد ایجاد میکند.
براساس این کشف تجربی،او سمت چپ بدن را به عنوان قطب منفی و سمت راست بدن را قطب مثبت دانست و این مساله با مفهوم یین و یانگ در چین باستان مطابقت دارد
مطالب مرتبط

طب سوزنی و تأثیرات شگفت انگیز آن بر بدن انسان

طب سوزنی (Acupuncture) در درمان بسیاری از بیماری ها مؤثر است این نکته را ...

مدیتیشن یک تکنیک ذهن بدن است

مدیتیشن یک تکنیک ذهن بدن است - که در آن شخص به آرامی توجه ...

راز ماندن در قلمرو شادی‌ با جریان انرژِی !

ماندن در قلمرو شادی‌ با جریان انرژی! خود را غرق در کاری که از ...

پیاده روی در جاده‌ای که به شادی می‌انجامد!

پیاده روی در جاده‌ای که به شادی می‌انجامد - مراقبه یا مدیتیشن‌، روشی است ...

چگونه مي‌توان شادتر و خوشبخت تر بود؟

چگونه مي‌توان شادتر و خوشبخت تر بود؟ افزايش قابل توجه هزينه زندگي باعث شده تا ...

چگونه می توانیم از تله پاتی برای برقراری ارتباط استفاده کنیم؟

چگونه می توانیم از تله پاتی برای برقراری ارتباط استفاده کنیم؟ در نوشته های قبلی ...

دیدگاهها

بدون دیدگاه