نظریه تلقین در ارتباط تلقین و یادگیری چیست؟
نظریه تلقین – تلقین را می توان یک فرآیند روانشناختی دانست که در آنشخص صاحب ایده این افکار احساسات و نگرش های خود را به سمت شخص دومی هدایت کرده و او را به واسطه این افکار و نگرش ها را در مغز و افکار او جای داده و باعث تغییر تگرش و افکار شخص گیرنده می گردد این کار می تواند توسط خود فرد هم با تکرار کلمات مثبت و یا منفی نیز صورت گیرد به بیان ساده، تلقین نوعی گول زدن خود است. با تکرار خواسته های ضمیر خودآگاه می توانیم باور جدیدی در ضمیر ناخودآگاه ایجاد کنیم هر چیزی را که در مرکز توجه خود قرار دهید و چندین بار در ساعات مختلف تکرار کنید، در ضمیر ناخودآگاه شما جا افتاده است.
گستره نظریه تلقین
فهرست مطالب مقاله
نظریه تلقین با ایجاد تمرکز فکری میتوان تلقین پذیری را زیاد کرد. در حالت خواب هیپنوتیزم قدرت تلقین پذیری زیاد است. حرف به تنهایی ایجاد بیماری میکند. کسانی که با ساختمان مغز و اعصاب آشنا هستند، برای حرف تلقین ارزش فوق العاده قایل هستند و میگویند حرف و تلقین روی غدد داخلی بدن اثر میگذارد و موجب بهبود یا بیماری شخص میگردد.
ترس، اندوه، اضطراب و بسیاری از عواطف و احساسات منفی دیگر، بوسیله تلقین اعم از خیالی یا حقیقی، وارد مغز میشود و از طریق دستگاه اعصاب بر غده صنوبری فشار میآورد و غده صنوبری مادهای به نام اس. تی. اچ اضافی ترشح میکند که این ماده از طریق خون وارد سایر غدد و اعضای بدن میشود و در نتیجه بیماریهای متنوعی را سبب میشود.
عواطف مثبت نظیر امید، نشاط ، عشق، محبت از طریق حواس و اعصاب وارد مغز میشوند و غده صنوبری مادهای به نام آ. سی. اچ ترشح میکند که هورمون اس. سی. اچ را خنثی کرده و شخص معالجه میشود. تلقین هیپنوتیزم کننده زمانی در سوژه موثر خواهد بود که با تلقین به نفس خودش همراه باشد.
سوژه در خواب مصنوعی هر چند که بیاختیار و به خواب است و به دستور عامل، عمل میکند، اما او به کاری که میکند کامل آگاه است و اگر فرمانی خلاف تمایلات درونی داده شود، انجام نخواهد داد. دکتر جیمز براون گفته است: قوه خیال یکی از طرق بسیار موثر درمان امراض روانی است. با فکر و خیال میتوان حالات سلامتی و بیماری را تغییر داد.
پاسکال گفته است:
“فکر افتادن سبب افتادن میشود. بنابراین بهترین طریق دفع خطر آن است که به خطر فکر نکنیم.”
نظریه تلقین توجه زیاد به عضوی از اعضای بدن، موجب ابتلای آن عضو به کسالات و بیماری میشود. مثلا شخصی که دائم نگران قلبش باشد و ترس و واهمه ابتلا به بیماری قلبی داشته باشد، به تدریج دچار اختلالات قلبی گشته و در واقع بیمار میشود. اثرات تلقین به قدری در انسان زیاد است که قادر است او را بیمار کند و یا از سختترین بیماریها نجات دهد.
اغلب مردم گاهی چنان تحت تاثیر تلقینات، غریزه، شایعات و تبلیغات قرار میگیرند که اعمال روزمره خود را مانند ماشینی خودکار و بدون اراده انجام میدهند. امروزه همه انسان ها همواره در محاصره تلقینات مختلف قرار دارند. بنابراین هر صدا و منظره و یا هر نوع تحریک دیگر که تجربه میشود، اثر خاصی در حواس پنجگانه انسان میگذارد. و بطور ناخودآگاه انسانها را تحت تاثیر قرار میدهد.
در زمانهای قدیم، افرادی که در اثر ناکامیها، محرومیتها و غیره حالات عجیب و غریب از خود نشان میدادند، مردم فکر میکردند که شیطان در جلدشان رفته است، اما با کشف دنیای ضمیر ناخودآگاه، بیشتر از اسرار نهانی انسان برداشته میشود. روح و بدن از هم جدا نیستند. در بین این دو وحدت دو جانبه برقرار است. بنابراین هر نوع ناراحتی در جسم، روان را هم متاثر میسازد و بر عکس.
نظریه تلقین هنگامی که دلسرد و اندوهناک هستیم، قدرت خلاقیت ما کاهش مییابد، باید به زور هم که شده خود را به کارهای فرحبخش و مثبت سرگرم کنیم، زیرا انجام این نوع کارها در چنین شرایطی، تاثیر داروی مقوی را دارد و ما را از اندوه و دلسردی رهایی میبخشد و ما را در انجام کارها خلاق میسازد.
نظریه تلقین اکثر مردم آگاه نیستند که چقدر تلقینات سوء خود آنها دلیل بیماری آنهاست. همچنین نمیدانند که آنچه غالبا سلامتی آنها را باز میگرداند، تلقینات خود آنهاست نه اثرات دارو وقتی آنها فکر میکنند فلان دارو شفابخش است، همین فکر و تلقین سبب شفایشان میشود.
تلفن تماس برای اطلاعات بیشتر با موسسه تجسم خلاق
02188302523
تلگرام و واتساپ
09011594943
نظریه تلقین و ارتباط تلقین و یادگیری
نظریه تلقین و ارتباط آن با یادگیری اکنون آیا فرایند تلقین پذیری را می توان از مقولة یادگیری به حساب آورد؟ به نظر می رسد با توجه به گسترة اصطلاح «رفتار» در روانشناسی، که علاوه بر رفتار قابل مشاهده، افکار، حالات هیجانی، و باورها و نگرشها را نیز در بر می گیرد، و با در نظر گرفتن اینکه تلقین می تواند موجب تغییرات نسبتاً پایدار در نگرشها و گاه حتی در سطح رفتار ظاهری گردد، می توان فرایند تلقین پذیری را نیز گونه ای از یادگیری به حساب آورد.
به بیان دیگر اگر بپذیریم که قانع سازی و تغییر باورهای فرد، چه به وسیلة استدلال کردن، و چه با برانگیختن عواطف و بنا کردن تداعی های هیجانی در هنگام بیداری و هشیاری، نوعی یادگیری است، راه برای قائل شدن به این هموار می شود که تلقین، چه در سطح هشیار و چه به شکل ناخودآگاه، یا از طریق هیپنوتیزم، دست کم آنگاه که به تغییر نگرش و باورهای فرد می انجامد، نوعی یادگیری است… . به هر حال، چه تلقین را نوعی از یادگیری بدانیم یا ندانیم، نقش تلقین های مثبت در پیشبرد فرایند آموزش و یادگیری را نمی توان انکار نمود.
مواردی همچون پاداش و تشویق یادگیرنده که در دیدگاه رفتارگرایان، تنها مشمول مفهوم سنتی تقویت می شوند، ممکن است از زاویه ای دیگر نیز نگریسته شود: اغلب تقویت ها علاوه بر تقویت مستقیم رفتارِ پاسخ گونة یادگیرنده، یک عنصر تاحدّی انگیزشی را نیز با خود به همراه دارند، که می توان آن را تقویت اعتماد به نفس نامید، امری که می تواند نوعی تلقین مستقیم یا غیر مستقیم به حساب بیاید.
علاوه بر این، گرچه به نقش تلقین در فرایندهای اجتماعی حتی در تئوری های یادگیری اجتماعی صریحاً پرداخته نشده است (در بررسی های مربوط به الگوبرداری اجتماعی، در تئوریهای یادگیری اجتماعی، مسألة تقلید که رفتاری عمدتاً آگاهانه و انتخابی است، محور توجه قرار گرفته است. می توان گفت روانشناسان اجتماعی بیش از نظریه پردازان یادگیری اجتماعی به نقش تلقین در یادگیری اجتماعی پرداخته اند)، این نقش را بخصوص در الگوبرداری کودکان از بزرگترها، و نیز در تلقین پذیری همگان از هنجارهای اجتماعی به خوبی می توان مشاهده و بررسی نمود.
کالبد آدمی و تاثیرات تلقین بر روی آن
نظریه تلقین آدمی چهار جسم و یا کالبد انرژیتیکی دارا است که به گونه ای در هم تنیده شده اند که تفکیک آنها ناممکن است و نمی توان آنها را حدا از هم دانست، می توانی این اجسام و کالبد های انرژیتیکی را به صورت جسم اول یا کالبد اول با نام کالبد اتری دانست که رابط بین جسم فیزیکی انسان و کالبدهای بالاتر وی می باشد این کالبد را می توان به عنوان نزدیکترین کالبد به بدن فیزیکی به حساب می آید. اطلاعات از طریق حواس جسم فیزیکی به کمک جسم اتری به لایه های بالاتر انتقال می یابد.
نظریه تلقین و بدن دوم، کالبد اختری است که مسئولیت احساسات و ویژگی های شخصیتی را بر عهده دارد و نمایانگر همه احساسات، حتی احساسات ناقص و سرکوب شده، مانند ترس، پرخاشگری آگاهانه و ناخودآگاه، احساس تنهایی و عدم اعتماد به نفس است. این احساسات از طریق هاله احساسات و ایجاد پیام های ناخودآگاه امواج خود را به دنیای بیرون می فرستند. عشق و شادی را جذب می کند، و نیروی جادویی که هر آنچه را که می خواهید گرد هم می آورد، نتیجه ضعیفی است که با امواج بدن اختری ادغام می شود.
نظریه تلقین و بدن سوم بدن ذهنی یا فکری است که ایده ها و باورها، منطق و کشف و استدلال شهودی همه از بدن ذهنی ناشی می شوند. پاسخ بدن ذهنی به اطلاعات احساسی دریافت شده توسط بدن اختری از طریق بدن فیزیکی در آن کلمات فکری خواهد آمد. به دلیل تأثیر بدن اختری و احساسات سرکوب شده آن، اطلاعات اغلب تحریف شده و تفکر تحریف می شود. مدل های فکری تکراری برای ارزیابی (رویدادها) در مغز ما ظاهر می شوند.
این بدان معناست که عقل عاقل عملاً می تواند بی طرف و بی زبان باشد، هر چند که چنین ادعایی ندارد. به طور کلی، کار بدن ذهنی، به انجام رساندن اموری است که از حقایق جهان گرفته شده و آنها را به سطح جسم روحانی رسانده و با عقل منطقی درمی آمیزد. دانشی که از سطح معنوی به ما می رسد در قالب اکتشافات و شهودات و یا تصاویر ناگهانی مانند تجسم ها که بعداً تبدیل به کلمات می شوند، به ما نشان می دهد.
نظریه تلقین و بدن چهارم بدن روحانی است که از طریق آن وحدت درونی را با زندگی تجربه می کنیم ما را به وجود الهی پیوند میدهد، پایهی همیشه حاضر خلقت که همه چیز از آن آشکار میشود، با رسیدن به این سطح از خودآگاهی به همه مخلوقات میرسیم. فقط از طریق بدن روحانی است که می توان منبع و هدف و هدف زندگی خود را شناخت.
افکار شما را دوست داریم لطفاً در مورد مقاله نظریه تلقین نظر بدهید
برای نظر دادن شما بسیار احترام قائلیم. ما اینجا در موسسه تجسم خلاق دوست داریم نظرات، پیشنهادات، افکار و سوالاتی که در زمینه های درمانی برایتان پیش می آید را بدانیم بدین منظور برای ارتباط بهتر با شما عزیزان به بهترین نظراتی که در این مقاله کامنت گذاری گردد، فایل موسیقی چاکراها برای مدیتیشن به عنوان رسم سپاسگزاری تقدیم شما عزیزان می گردد.
در صورت هرگونه سوال می توانید با واحد پشتیبانی ما به صورت تلفنی و تلگرام ارتباط بگیرید.
واحد پشتیبانی و راه ارتباطی با مرکز تجسم خلاق
۰۲۱۸۸۳۰۲۵۲۳
۰۹۰۱۱۵۹۴۹۴۳
کانال تلگرام مجموعه تجسم خلاق